پدرم چون به کسی ظلم نمی‌کرد تو طول روز؛ نفساشو شبا با خیال راحت می‌کشید


به گزارش خبرنگار مهر، رضا شریفی شاعر و مداح اهل بیت (ع)، به مناسبت روز پدر و سالروز ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) شعر تازه‌ای سروده و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

این شعر محاوره را در ادامه می‌خوانیم؛

*

پدرم کارگر مردم بود و زحمت می‌کشید

واسه‌ی یه لقمه نون خیلی مرارت می‌کشید

روزگار باهاش یکم نامهربونی کرد ولی

باز تا وقتی زنده بود بار محبت می‌کشید

پدرم چون به کسی ظلم نمی‌کرد تو طول روز

نفساشو شبا با خیال راحت می‌کشید

پدرم بازی دنیا رو اگرچه باخته بود

پدرم اگرچه خیلی وقتا حسرت می‌کشید

ولی ما رو دست مرتضی علی سپرده بود

فقط از علی و اولادش منت می‌کشید

خدا رحمت کنه نوکراتو یا اباالحسن

که شبانه‌روز تو رو زدن صدا اباالحسن

*

پدرم همیشه عطر و بوی رنج و غم می‌داد

وقت استراحتش رو تخت غصه لم می‌داد

مثل من مدعی مسلمونی نبود ولی

خدا رو همیشه به اسم علی قسم می‌داد

پدرم با اینکه هیئتی نبود، مُحَرّما

تو خونه سینه می‌زد، دم می‌گرفت و دم می‌داد

سقف خونه چکه داشت؟ یا که بابام گریه می‌کرد؟

نمی‌دونم ولی بالشش که بوی نم می‌داد

اعتقادم اینه که بابام یه مرد عادی بود

اسم مرتضی علی بود که بهش جنم می‌داد

حرفِ از علی کجا و گوش نامحرم غیر؟

اول و آخر مردای جهان ختم بخیر…

*

من مثه بابام خاطرخواتم علی، خداروشکر

هرچی پیش بیاد بازم پاتم علی، خدا رو شکر

مثل بچگیم که خوابتو دیدم، دوسِت دارم

گرچه قدر و شأنتو نفهمیدم، دوسِت دارم

روزگارم خوبه پیشت، بیا درهمش نکن

هر کاری می‌کنی این ارادتو کمش نکن

یه کاری کن که به دردت بخورم ابوتراب

توی فتنه‌ها از عشقت نبُرم ابوتراب…



منیع: خبرگزاری مهر

نویسندگان نباید جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند


سعید طاووسی مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع درباره نگارش ادبیات داستانی با موضوع سیره اهل بیت (ع) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: بحث نگارش داستان و رمان درباره معصومان (ع) و به طور کلی شخصیت‌های قدیس در کشور ما کار با سابقه‌ای نیست و می‌توان آن را حرکت جدیدی دانست.

وی افزود: یکی از مشکلاتی که این جدید بودن ایجاد می‌کند، این است که تجربه‌های موفق کم است، که بتوانیم از آن‌ها به عنوان الگو یاد کنیم و هم ادبیات نظری و دانش زیرساختی درباره این مسئله تدوین نشده است. بنابراین مولفی که در این کار وارد می‌شود چالش‌های مختلفی را دارد. یکی از تدبیرهایی که برخی ناشران فعال در این حوزه انجام دادند این است که این خلأ رو سعی می‌کنند از طریق برگزاری نشست‌ها و جلسات بین اهل تاریخ یا افرادی که فعالیت‌شان به محتوای دین مربوط می‌شود؛ پر کنند. برای مثال افرادی که عموماً مورخ نیستند، فقیه، متکلم محدث یا افراد جامعی که در چند حوزه فعالیت داشته باشند از طریق دوره‌های آموزشی یا نشست‌ها سعی می‌کنند این خلأ را برطرف کنند.

این پژوهشگر تاریخ اسلام درباره رعایت خط قرمزها در نگارش این نوع از کتاب‌ها گفت: درباره رعایت خط قرمز در داستان‌های دینی باید دو نکته را در نظر گرفت. ابتدا فضای رسمی؛ یعنی مواردی که وزارت ارشاد تحت عنوان ممیزی اعمال می‌کند. اما من معتقدم تقریباً هیچ خط قرمزی در نگارش این داستان‌ها وجود ندارد، یعنی هیچ خط قرمز خاصی که برای رمان و داستان باشد، وجود ندارد. خط قرمزهای کلی که برای همه کتاب‌ها وجود دارد در نگارش کتاب‌های داستانی دینی هم اعمال می‌شود و فراتر از آن چیزی نداریم، در حالی که خیلی باید بیش از این‌ها باشد. نتیجه این سیاست آثاری است که در سال‌های اخیر عرضه شده و از نظر من به هیچ وجه قابل دفاع نیست. برای نمونه کتاب «حیدر» را می‌توان مثال زد که با انواع و اقسام اشکالات تاریخی به نگارش درآمده است. البته اگر این اشکالات را هم نادیده بگیریم مهمترین اشکال این کتاب این است که به صورت اول شخص و از زبان معصوم (ع) در ۴۰۰ نوشته شده است.

نویسندگان نمی‌توانند جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند

طاووسی در ادامه گفت: نه تنها نویسنده جوان این‌کتاب، بلکه افراد باتجربه‌تر هم نمی‌توانند به جای امیرالمومنین (ع) فکر کنند و حرف بزنند. اینکه فکر کنیم با استفاده از چند کتاب، حدیث و تاریخ؛ اطلاعات کافی برای نگارش کتاب جمع کردیم اصلاً توجیه مناسبی نیست چراکه مطالب کتب تاریخی و مطالبی که به امام علی (ع) نسبت داده شده است، لزوماً درست نیست پس ما نمی‌توانیم در واقع هر آنچه در تاریخ طبری خواندیم از زبان شخص امیرالمومنین بیان کنیم.

وی ادامه داد: چنین آثاری در واقع حضرت امیر (ع) را از یک شخصیت قدسی و ملکوتی که البته در چارچوب‌های زمینی و بشری زندگی کرده است به یک فرد معمولی کوچه و بازاری تنزل می‌دهند. و یا در رمان بریده برید هم به همین شکل است، یعنی ادبیاتی که حتی نمی توان آن را عامیانه دانست و نه تنها کوچه بازاری نیست بلکه اصطلاحاً چاله میدانی است، از زبان اصحاب سیدالشهدا (ع) بیان می‌شود و در واقع مشکل تنزل دادن و تحریف معنوی شخصیت‌های مهم صدر اسلام، تاریخ اسلام و تاریخ عاشورا اینجا هم پیش می‌آید. وزارت فرهنگ و ارشاد متأسفانه برخوردی با این نوع کتاب‌ها نمی‌کند و ما می‌بینیم که بارها و بارها چاپ می‌شوند و علی‌رغم نقدهای زیادی که به این کتاب‌ها می‌شود؛ این کتاب‌ها به فروش گسترده خود ادامه می‌دهند.

این‌نویسنده گفت: برای مثال حتی جنبه‌هایی مثل خشونت در این کارها هست. مثلاً در مورد جنگ‌های امیرالمومنین و نحوه جنگ ایشان به هنگام مطالعه مخاطب تصور می‌کند مشغول تماشای یک فیلم وسترن است؛ و یا بیان جنبه‌های روابط فردی، اجتماعی و خانوادگی حضرت را به شکل نادرستی نشان دادند. برای مثال فضای میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را مانند عشق‌های فضای مجازی نمایش دادند. معصومان ما البته که عاشق بودند اما عشق میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) انقدر سطحی نبوده است، بنابراین ما می‌بینیم که نظارتی روی این کتاب‌ها نیست و هرچه جلسه نقد برگزار می‌شود، صدای کسی به جایی نمی‌رسد. در کتاب بریده بریده هم سطحی از مسائل جنسی نامناسب درباره یزید بیان می‌شود که نمی‌توان آن را به عنوان یک کار عاشورایی به مخاطب جوان معرفی کرد.

استفاده از اول شخص در نگارش درباره معصومان ممنوع است

طاووسی در ادامه گفت: پس عملاً خط قرمزی نیست، چراکه دروغ، خلاف تاریخی و تحریف نوشته و انجام می‌شود؛ همچنین سطح معصوم پایین می‌آید و گاهی این کتاب‌ها موجب وهن معصوم است. اما در فضای غیر رسمی و افرادی که در این زمینه قلم می‌زنند، خط قرمزهای جدی وجود دارد. ابتدا اینکه در واقع در حوزه نگارش درباره معصومان (ع) اساساً استفاده از اول شخص ممنوع است. در واقع ما نمی‌توانیم به درون معصوم برویم و به جای او بیاندیشیم و حدیث نفس کنیم. ما تنها می‌توانیم موارد محدودی را از منابع معتبر در خلال کار از آن حضرات نقل کنیم.

وی افزود: اینکه کل کتابی را بر اساس اول شخص و از زبان معصوم بنویسیم کلاً ممنوع است و بزرگان ما هم جرأت این کار را نداشتند و آن را انجام ندادند. برای مثال آقای حسن‌بیگی که می‌خواهد رمانی درباره حضرت امیر (ع) بنویسد، داستانی را از امروز و درباره نهج‌البلاغه را انتخاب می‌کند و یا مجموعه رمان‌هایی با نظارت بنده توسط انتشارات به‌نشر منتشر شده است که قصدمان از چاپ این رمان‌ها روایت معصوم از طریق شخصیت فرعی بوده است.

ابداع شخصیت فرعی در داستان دینی اشکالی ندارد

این پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: ابداع شخصیت فرعی و یا تخیل در اجزای داستان نیز اشکالی ندارد اما همین تخیل هم باید در چارچوب‌های درستی شکل گیرد. برای مثال آقای سلمان کدیور در اثر پس از ۲۰ سال، یک شهید به شهدای کربلا اضافه کرده است. از نظر من این کار امکان‌پذیر نیست چراکه کربلا یک مسئله مشخص و تاریخی است و نه قرار است اضافه و نه کم شود، بنابراین ما نمی‌توانیم یک شهید به کربلا اضافه کنیم. برای مثال در بعضی موارد بعضی از اشخاص هستند که اطلاعاتی از خانواده و شغل آن افراد نداریم بنابراین می‌توان در چنین مواردی از تخیل استفاده کرد چون به تاریخ لطمه نمی‌زند. البته این تخیل هم نباید به کلیت ماجرای تاریخی لطمه بزند؛ به قول علی حاتمی واقعیت تاریخی برعکس نشود.

طاووسی در پایان گفت: چیزی که احتمال می‌دهیم معصومان بیان کرده باشند، زبان حال است؛ برای مثال فردی که می‌خواهد به میدان برود طبیعی است که برای وداع می‌آید، آیت‌الله شبیری در این باره می‌فرمایند اگر زبان حال به نحوی باشد که مخاطب احتمال صحت آن را بدهد و به طور قطعی هم گفته نشود اشکالی بر آن وارد نیست. در سینمای جهان هم ارزش هنری و خیالی خودشان است که کارها را ماندگار کرده است. برای مثال در فیل‌هایی مانند گلادیاتور چون با هنر خودش و با استفاده به جا از عنصر خیال افراد مختلف را به عنوان مخاطب جذب کرده است. در رمان معصومین هم به همین شکل است، در مورد شخص معصوم هم فرد می‌تواند به شکل هنرمندانه‌ای از خیال استفاده کند.

 خبرنگار: محمدمهدی تسویه چی



منیع: خبرگزاری مهر

علی بوتراب است و من خاک پایش؛ به عالم شرف دارد این خاک بودن


به گزارش خبرنگار مهر، محمود حبیبی کسبی، شعر تازه‌ای برای امیرالمومنین حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

این غزل را در ادامه می‌خوانیم؛

*

به پای غلام علی خاک بودن

می‌ارزد به سلطان افلاک بودن

همه افتخار خلایق همین است

طفیل شهنشاه لولاک بودن

خوشا در صف سینه‌چاکان حیدر

چنان کعبه‌ی پیرهن‌چاک بودن

علی بوتراب است و من خاک پایش

به عالم شرف دارد این خاک بودن

طواف ضریحش چنان مستی آرد

که انگور روییده از تاک بودن

به سینه زند سنگ نام علی را

چه شغل شریفی‌ست حکاک بودن

هوای بهشت از سر ما پریده

خوشا در نجف خاک و خاشاک بودن

به پای علی سوخت، این کار زهراست

در آتش چو پروانه بی‌باک بودن

به روز قیامت فقط مهر مولاست

ترازوی آلوده یا پاک بودن

دمی شادی دیدنش وقت مردن

می‌ارزد به یک عمر غمناک بودن



منیع: خبرگزاری مهر

ایران را در جهان با ادبیات می‌شناسند


به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین جلسه هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران در دوره جدید با حضور سیدعباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

صالحی در این جلسه با تبریکِ میلادِ مولای متقیان حضرت علی (ع)، گفت: اکثریت قاطع برنامه‌های معاونت فرهنگی در خانه کتاب و ادبیات ایران صورت می‌پذیرد از جشنواره‌ها گرفته تا اقدامات دیگر؛ برهمین اساس می‌توان گفت عملاً معاونت فرهنگی کارهای اصلیِ خود را در خانه کتاب و ادبیات ایران انجام می‌دهد.

وی افزود: مؤسسات مختلفی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم اما شرایط این مؤسسه متفاوت است مثلاً، بخشی از آثار سینمایی در بنیاد فارابی (با همه اهمیتی که دارد) انجام می‌شود و تولیدات بسیاری توسط سازمان سینمایی به نتیجه می‌رسد که ارتباطی با بنیاد فارابی ندارد، اما وضعیت خانه کتاب و ادبیات ایران متفاوت است و کارهای معاونت فرهنگی عملاً در این مؤسسه متمرکز شده است. جمع حاضر نوعی قوه عاقله و رهبریِ معاونت فرهنگی هستند. جایگاه معاونت فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کاملاً قابل توجه است و در تناسب با سایر معاونت‌ها وضعیت یکسانی ندارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه گفت: بخش‌های متعددی به این حوزه مربوط می‌شود از جمله کتاب؛ کتاب ماده تمدن بوده و هروقت این ماده فعال باشد تمدن متصل به آن ماده نیز فعال است و هرزمان که این ماده فرو بریزد تمدن آن نیز به هم می‌ریزد و باید درنظر داشت مسئولیت جمع حاضر حفظ کتاب یعنی همان ماده تمدن است. ایران اگر ادبیات نداشته باشد، ایران نیست و همه جهان ما را با ادبیات می‌شناسند؛ در این حوزه نیز خانه کتاب و ادبیات ایران عهده‌دار مسئولیت است.

صالحی درباره برنامه‌های آینده خانه کتاب و ادبیات ایران گفت: در ماه‌های پیش‌رو بارِ برگزاری جایزه‌ها و جشنواره‌های متعددی بر دوش خانه کتاب و ادبیات ایران قرار دارد، پس از آن نیز نوبت به برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران می‌رسد، بر همین اساس ماه‌های پیش رو برای شما عزیزان بسیار پرکار است. اعضای هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران در دو حوزه اصلی کتاب و ادبیات و رویدادهای پیش‌رو مسئولیت دارند در نهایت بابت پذیرش این مسئولیت از حاضرین در جلسه سپاسگزار هستم.

در این جلسه اعضای هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران به نقد و بررسی چالش‌های حوزه کتاب پرداختند و نظراتشان را درمورد راه‌حل‌های برطرف شدن مشکلات حوزه کتاب بیان کردند.

در پایان نیز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی احکام اعضای جدید هیأت امنا را اعطا کرد.



منیع: خبرگزاری مهر

شناخت‌نامه جمشید کاشانی منتشر شد


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «کاشانی‌شناخت» شامل پژوهشی در آثار ریاضی غیاث‌الدین جمشید کاشانی با تألیف و پژوهش یونس کرامتی به‌تازگی توسط مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب منتشر و راهی بازار نشر شده است.

مولف کتاب پیش‌رو می‌گوید غیاث‌الدین جمشید بن مسعود بن محمود بن محمد کاشانی بی‌گفت‌وگو یکی از برجسته‌ترین ریاضی‌دانان روزگار خود و چه بسا برجسته‌ترین آنها بوده است. او در روزگار خود نیز از آوازه بسیار برخوردار بود. با این‌همه به دشواری می‌توان در منابع کهن نکته‌ای شایان توجه درباره زندگی او یافت.

کرامتی ضمن بیان این مطلب که حتی پس از انتشار کاشانی‌نامه ابوالقاسم قربانی و به رغم اختصاص نزدیک به ۱۴ صفحه به زندگی‌نامۀ غیاث‌الدین، همچنان برخی نکات پوشیده و شایسته بحث و بررسی در زندگی‌نامه او بر جای مانده بود، اشاره کرده است که در پژوهش حاضر تلاشی ویژه برای رفع این کاستی شده است.

این‌پژوهشگر می‌گوید در این پژوهش با بررسی دقیق محتوای نامه‌های کاشانی، اشارات پراکندۀ او در آثار مختلفش و نیز مقایسۀ این داده‌ها با منابع تاریخی، زندگی‌نامه‌ای نو برای کاشانی تنظیم شده است که امید می‌رود شماری از کاستی‌های پیشین را برطرف کرده باشد».

کرامتی در پیش‌گفتار «کاشانی‌شناخت» یادآور شده از این میان پژوهش‌های کاشانی‌پژوهان، تنها پژوهش شایان اعتنا به زبان فارسی، کاشانی‌نامۀ ابوالقاسم قربانی بوده است. قربانی ویراست نخست این اثر را در ۱۳۵۰ شمسی منتشر و در ۱۳۶۸ شمسی در آن بازنگری کرد، اما در این بازنگری چندان که باید حاصل پژوهش‌های منتشر شده در این میانه را در نظر نگرفت». وی در مورد کاشانی‌شناخت بیان می‌کند که در پژوهش حاضر، همه پژوهش‌های منتشر شده تا هنگام انتشار این پژوهش نیز در نظر گرفته و تحلیل و بررسی شده است.

جمشید کاشانی هنگامی برآمد که جریان انتقال علوم از جهان اسلام به جهان غرب، بسیار کند و چه بسا کمابیش قطع شده بود. از این رو دانشوران اروپایی اواخر سده‌های میانه و آغاز دوره رنسانس از دستاوردهای او چیزی نمی‌دانستند. پژوهشگران تاریخ ریاضیات و نجوم از نیمه دوم سده ۱۹ م به اهمیت آثار او پی بردند و از آن هنگام تا کنون آثاری شایان توجه درباره تحلیل و تبیین اهمیت آثار ریاضی کاشانی نوشته‌اند.

آگاهی از جایگاه کاشانی در تاریخ علم دوره اسلامی، مستلزم دانستن پیشینه و تاریخچۀ برخی موضوعات، همچون تاریخچۀ نظریۀ معادلات جبری، استخراج ریشۀ n اُم اعداد و پیدایش و به‌کارگیری کسرهای ده‌هی است. اما از آن‌جا که یادکرد این مطالب ذیل آثار مرتبط کاشانی می‌توانست به پیوستگی کتاب حاضر لطمه زند، هر یک از آن‌ها به صورت پیوستی مستقل در پایان کتاب آمده است. پیوست چهارم نیز به بحث دربارۀ «آزمون درستی محاسبات» اختصاص دارد.

گفتار نخست این کتاب به زندگی‌نامه کاشانی اختصاص دارد. این زندگی‌نامه در بردارنده نکاتی نویافته درباره کاشانی است که با بهره‌گیری از آثار او به ویژه دو نامه‌ای که از سمرقند به پدرش نوشته بود و مقایسه اطلاعات این آثار با گزارش‌های تاریخی تنظیم شده است. بحث درباره نامه‌های کاشانی به پدرش به دلیل ارتباط تنگاتنگ محتوای آنها با زندگی‌نامه تنظیم شده برای کاشانی در این اثر و توجه او به موسیقی و عروض نیز در پی همین گفتار آمده است. این گفتار با گاه‌شمار رویدادهای مرتبط با کاشانی به پایان رسیده است. در گفتار دوم هم درباره رصدخانه سمرقند و نقش کلیدی کاشانی در این رصدخانه، از طراحی و ساخت گرفته تا رصد، سخن به میان آمده است.

گفتار سوم، به میراث مکتوب کاشانی اختصاص دارد. در این بخش آثار کاشانی به ترتیب الفبایی معرفی و در مورد بیش‌تر آن‌ها، ساختار، عناوین ابواب و فصول، دست‌نویس‌ها و سایر اطلاعات مرتبط با آنها معرفی شده است. البته سخن درباره سه رساله مفتاح الحساب، تلخیص المفتاح والرسالة المحیطیة به گفتارهای جداگانه چهارم تا ششم واگذار شده است.

در بخشی از این‌کتاب آمده است؛

«کاشانی گویا چند سالی پیش از ۷۹۰ ق زاده شد. یعنی سراسر دوران کودکی و تحصیلات او هم‌زمان با یورش‌های سه‌گانه تیمور به ایران بود. پدران کاشانی نیز روزگاری چندان بهتر نداشتند. فرمان‌روایان آل‌مظفر هزینه‌های سرسام‌آور نبردهای پیاپی خود را که بسیاری از آنها نیز درون دودمانی بود از کیسه مردم بی‌نوا تأمین می‌کردند. به طور خلاصه کاشانی در شرایطی زاده شد که هیچ امیدی به اعتلای فرهنگ ایران‌زمین نمی‌رفت. اوضاع در سال‌های جوانی کاشانی نیز از این بهتر نبود. نخستین پشتیبان کاشانی، اسکندر بهادرخان (نوه تیمور) مردی خونریز، ستم‌کار، دسیسه‌گر و ناجوانمرد بود که حتی برادرانش از گزند او در امان نبودند. با این همه در سخت‌ترین برهۀ این روزگار سخت و از دل این فاجعه، نابغه‌ای برآمد که نه تنها آوازه‌اش به تختگاه تیمور رسید (البته ۱۷ سال پس از مرگ تیمور)، که در اندک مدتی آنجا را تسخیر کرد. اما این کامیابی از ۸ سال فراتر نرفت و کاشانی در ۸۳۲ ق درگذشت. درگذشتی که شماری در چند و چون آن نیز تردیدهایی روا داشته‌اند که مبادا قتلی به فرمان فرمانروای دانشور ماورا النهر، الغ‌بیگ دانشمندپرور (نوه تیمور و فرزند ارشد شاهرخ) بوده باشد!».

در پیش‌گفتار ذیل عنوان «باورمندی کاشانی» می‌خوانیم: «گرچه در آثار برجای مانده از کاشانی، حتی در نامه‌های او، هیچ نشانه روشنی از باورهای او دیده نمی‌شود، اما تنها با نگاهی گذرا به گاه‌شمار زندگی کاشانی او را مسلمانی باورمند و به احتمال قوی شیعه می‌شناساند. او نام رساله‌اش درباره ابعاد و اجرام، یعنی سلّم السماء، را از آیه ۳۵ سوره مبارکه انعام گرفته و بیشتر آثار خود را بی‌گمان به قصد تیمّن و تبرک، در روزهایی خاص به پایان رسانده است: ۲۱ رمضان، عید قربان، ۷ شعبان (بنا بر برخی روایات: زادروز امام علی علیه السلام)، نیمه شعبان و شگفتا که درگذشتش نیز سحرگاه ۱۹ رمضان است.»



منیع: خبرگزاری مهر