تقدیر از کامران شرفشاهی در عصرانه «سیب نقره‌ای»


به گزارش خبرگزاری مهر، دوازدهمین نشست از ویژه برنامه «سیب نقره ای» با محوریت تقدیر از کامران شرفشاهی امروز یکشنبه ۲۳ دی در فرهنگسرای عطار نیشابوری برگزار می‌شود.

کامران شرفشاهی» متولد ۱۳۴۰ کارشناس ارشد ارتباطات است. از سوابق فرهنگی وی می‌توان به ریاست روابط عمومی فرهنگسرای بهمن، سردبیری هفته نامه ستاره سهیل، عضویت شورای گسترش شعر و موسیقی صدا و سیما، مدیریت اجرایی ماهنامه کیهان فرهنگی، عضو هیئت تحریریه مجلات شاهد و… اشاره کرد.

این‌برنامه عصر امروز یکشنبه ۲۳ دی از ساعت ۱۷ در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای عطار نیشابوری واقع در میدان بریانک، خیابان شهید دعوتی، خیابان محمد امیرقلی برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

نه‌تنها زمین، بلکه «تاریخ» را هم می‌دزدند


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یک‌صدایی‌ای که برای حمایت از فلسطین در حدود دو سال گذشته در سطح جهان ایجاد شده است، سابقه تاریخی ندارد، این برای اولین‌بار است که نویسندگان، شاعران و پدیدآورندگان هنری در سراسر جهان، به زبان‌ها و آیین‌های مختلف، یک‌صدا جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه را محکوم کرده و بارها و بارها به‌روش‌های مختلف این اعتراض خود را نشان داده‌اند.

طی ماه‌های گذشته می‌توان توجه ویژه نویسندگان به موضوع فلسطین را بیش از پیش احساس کرد، در این مدت، آثار متعددی درباره غزه، مردم این کشور، مظلومیت آنها در برابر زیاده‌خواهی‌ها و تجاوزات اسرائیل، فرهنگ و تاریخ این خطه و… منتشر شده است که هرکدام تلاش دارند صدایی از بی‌صداهای غزه و رسانه‌ای باشند برای انتشار دردهای مردم این منطقه.

کتاب «حیات پس از مرگ تصاویر فلسطینیان» نوشته عزه الحسن از جمله این آثار است که به‌عنوان یکی از نامزدهای نهایی جایزه فلسطین 2025 معرفی شده است. نویسنده تلاش دارد در این کتاب به یک موضوع مهم اما مغفول در جریان جنایات پی‌درپی رژیم صهیونیستی به خاک غزه بپردازد، این کتاب که از سوی انتشارات پالگریوی مک‌میلان در سال 2024 منتشر شده، موضوع اصلی خود را به بررسی پاک‌سازی فلسطین و آرشیو مردم این کشور توسط اسرائیل اختصاص داده است؛ در واقع نویسنده تلاش دارد با ارائه مستندات مختلف به این نتیجه برسد که ارتش رژیم صهیونیستی به یک «چپاول استعماری» دست زده است و تلاش دارد پس از هر حمله، آرشیو فلسطینیان را غارت کند یا از بین ببرد.

کتاب , کشور فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , نوار غزه ,

نویسنده در ابتدای کتاب، برخورد خود با حلقه فیلمی را آغاز می‌کند که از حمله اسرائیل سال 1982 به اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در لبنان و غارت‌های پس از آن جان سالم به‌در برده بود. او می‌نویسد: «برخورد من با بقایای بصری غارت و آنچه از آن پدید آمد، هرگز مرا رها نکرد. امکان خلق چیزی نو از دل ویرانه‌ها وجود داشت».

نویسنده که خود نیز فیلم‌ساز است، با فضایی دست و پنجه نرم می‌کند که به‌دلیل پاک‌سازی، ارتباط اندکی با گذشته دارد و در عین حال فضایی را می‌جوید که پتانسیل تخیل را ممکن می‌سازد. در آن فضا، «بقایای بصری غارت» ـ همان‌طور که الحسن اشیای مرتبط با فلسطین و جامعه فلسطینی را توصیف می‌کند ـ تحت تأثیر خشونت استعماری دگرگون می‌شوند و این اشیاء نیز به‌نوبه خود بر رابطه‌ فلسطینیان با یادگارهای گذشته‌شان تأثیر می‌گذارند.

به‌اعتقاد نویسنده؛ یک الگوی چرخه‌ای در مورد پاک‌سازی و غارت وجود دارد. الحسن توضیح می‌دهد که چگونه حمله به یک آرشیو، باعث شکل‌گیری نهادی جدید برای حفظ آنچه از آن آرشیو باقی مانده می‌شود؛ حتی با وجود اینکه استعمار اسرائیل همچنان به تلاش‌های فلسطینیان برای حفظ حافظه حمله می‌کند. نویسنده اشاره می‌کند که اسرائیل برای غارت آرشیوهای فلسطینی از مرزها عبور کرده است. الحسن با مطرح کردن نکته‌ای مهم، می‌نویسد: «در حالی که غارت نهادهای فلسطینی معمولاً ثبت و مستند می‌شود، غارت و تخریب آرشیوهای خصوصی افراد در طول تهاجمات و بمباران‌ها نادیده گرفته و فراموش می‌شود.»

کتاب , کشور فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , نوار غزه ,

نویسنده در سراسر کتاب «حیات پس از مرگ تصاویر فلسطینیان»، نمونه‌هایی از آرشیوهای خصوصی را ارائه و نشان می‌دهد که چگونه بقایای چنین آرشیوهایی، حافظه‌ خشونت استعماری اسرائیل را با خود حمل می‌کنند و رژیم صهیونیستی چگونه تلاش دارد از طرق مختلف این آرشیو را که به‌نوعی زنجیره‌ای از حافظه جمعی فلسطینیان را تشکیل می‌دهد، نابود کند.

الحسن پس از ارائه نمونه‌هایی از آرشیوهایی که مورد حمله قرار گرفته و پاک‌سازی شده‌اند، به این نتیجه می‌رسد که در بقایای آرشیوهای فلسطینی، در تجربه‌ و اذهان عمومی در فلسطین، چیزی به‌نام «پس از استعمار» وجود ندارد؛ چرا که فلسطینیان و آنچه از آرشیوهایشان به‌جای مانده است، پیوسته با چرخه‌های مداوم غارت روبه‌رو هستند. فلسطینیان هم مخاطب و هم سوژه‌ این خشونت هستند که در آن، غارت، تصویر فلسطینیان را ناتوان و بی‌قدرت می‌سازد. اسرائیلی‌ها نیز از مخاطبان اصلی این آرشیوها هستند. به‌باور الحسن؛ ناتوانی آنها (فلسطینی‌ها) در دفاع از آرشیو خودشان، این مفهوم را می‌رساند که می‌توان آنها را به فراموشی سپرد.

در واقع این کتاب به تأثیر غارت و عدم دسترسی به آرشیوها می‌پردازد. به‌اعتقاد نویسنده؛ فلسطینیان به آرشیوهای خود دسترسی ندارند؛ در حالی که اسرائیلی‌ها تحت قوانین سختگیرانه به آنها دسترسی دارند، به‌عبارت دیگر، وجود آرشیوها به قدرت مرتبط است، قدرتی که فلسطینیان از آن محروم هستند. از دست رفتن آرشیوهای فلسطینی، جست‌وجو برای بقایای آرشیوهای فلسطینی را در سطح بین‌المللی به‌دنبال داشت، اما آنچه از گذشته نجات یافته است، لزوماً به حال و وضعیت کنونی فلسطینیان ربطی ندارد. «پاک‌سازی» که سیاست غالب در قبال آرشیوهای فلسطینی است، در نهایت به مجموعه‌ای از «آرشیوهای ناپدیدشده» ختم می‌شود که با خشونت غارت شده و یا از بین رفته‌اند.

الحسن به‌عنوان یک فیلم‌ساز، تأکید می‌کند که اکثر شخصیت‌های اصلی فیلم‌هایش به‌دلیل همین رویکرد استعماری اسرائیل در قبال آرشیوهای شخصی فلسطینی‌ها، فاقد یادگارهای بصری از گذشته خود هستند، این در حالی است که برای فلسطینی‌ها، پاک کردن گذشته به‌معنای پاک شدن ادعاهای‌شان است؛ امری که به‌اعتقاد نویسنده، مستقیماً به ابتکارات غارت‌های استعماری اسرائیل برای خاموش کردن روایت‌های فلسطینی‌ها مرتبط است.

کتاب , کشور فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , نوار غزه ,

«حیات پس از مرگ تصاویر فلسطینی» مطالعه‌ای پیشگامانه است که نشان می‌دهد چگونه خشونت استعماری، اشیاء بصری را دگرگون می‌کند و تغییر می‌دهد و به‌نوبه خود بر چگونگی ارتباط یک جامعه و فرهنگ با تصاویر خودش تأثیر می‌گذارد.

این کتاب، مبتنی بر روش‌شناسی خلاقانه و عملی عزه الحسن، فیلم‌ساز و پژوهشگر فلسطینی، به بررسی استفاده مجدد و بازپس‌گیری عکس‌ها، فیلم‌ها و تجهیزات رسانه‌ای می‌پردازد که از غارت و تخریب جان سالم به‌در برده‌اند؛ اشیائی که یادآور دائمی آنچه بوده و آنچه از دست رفته است، می‌شوند.

الحسن فراتر از استفاده از این بقایای بصری به‌عنوان صرفاً یک مدرک عمل می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه تعامل هنری می‌تواند آن‌ها را به روایت‌های جدید بازپیکربندی کند و حس جدیدی از هویت فرهنگی را برقرار سازد. در حالی که تحقیقات قبلی به این موضوع پرداخته‌اند که چرا ساختارهای استعماری به غارت بایگانی‌های بومی می‌پردازند و چگونه یک فرهنگ با فقدان سوابق بایگانی کنار می‌آید، این کتاب به‌طور منحصر به فردی به این مسئله می‌پردازد که فرهنگ‌های غارت‌شده چگونه با بقایای واقعی بایگانی‌های خود ارتباط برقرار می‌کنند. الحسن، به‌عنوان یک پژوهشگر و هنرمند، گذشته و حال چالش‌برانگیز را در جست‌وجوی تجربه‌ای بصری جدید که از دل ویرانه‌ها سر بر می‌آورد، آشتی می‌دهد و راه‌هایی برای پیشروی پس از تخریب پیدا می‌کند.

از عزه الحسن آثار متعددی خلق شده است که از این جمله می‌توان به «پادشاهان و اضافی‌ها» و «زمان خبر» اشاره کرد. تحقیق درباره سرنوشت آرشیو فلسطینی‌ها، سبب شد الحسن با راه‌اندازی «پروژه خلأ»، به کاوش هنری درباره تأثیر غارت و تخریب آرشیوهای بصری فلسطینی‌ها در شکل‌گیری روایت بصری مدرن از فلسطین بپردازد.

الحسن دکترای خود را از دانشگاه شفیلد هالام در انگلستان دریافت کرده و استاد مهمان پراکتیک مؤسسه تحصیلات تکمیلی دوحه در قطر است.

انتهای پیام/+

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

بانوی طلبه‌ای که از عاشقانه‌سرایی به شعر آیینی رسید؛ چه شد در قالب نیمایی سرودم


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: راضیه مظفری متولد آذر ۱۳۷۶ در شهر قم و بزرگ‌شده همین شهر است. از این شاعر به تازگی کتاب «روزی که نمی‌دانم» توسط انتشارات سوره مهر، در قالب دوره ادبی مطلع منتشر شده است. روزی که نمی‌دانم دارای ۳۱ غزل، ۱ مثنوی، ۷ نیمایی و ۱۱ رباعی و دوبیتی در موضوعات عاشقانه، آئینی، اجتماعی و مقاومت است.

این سراینده، طلبه سطح دو جامعه الزهرا (س) است و تا امروز در جشنواره‌هایی مثل جشنواره شعر و داستان سوره، اربعین، مقاومت، دفاع مقدس، مادرانه، اشراق و حجره‌های ساحلی برگزیده شده است.

به بهانه انتشار کتاب «روزی که نمی‌دانم» گفتگویی با این شاعر جوان داشتیم تا درباره ویژگی‌های فنی و محتوایی شعرش، نگاهش به شعر، تنوع قالبی و مضمونی در مجموعه‌شعر روزی که نمی‌دانم، وضعیت شعر طلاب و… با او صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* خانم مظفری، چه‌طور وارد حوزه شعر شدید؟

از سال ۱۳۹۵ به صورت تخصصی شعر را شروع کردم و با انجمن‌ها آشنا شدم. از سال ۹۳ شعر می‌نوشتم ولی با جلسه‌ای آشنایی نداشتم؛ به همین خاطر شعرهایم حرفه‌ای و قوی نبودند. از سال ۹۵ با جلسه «پنجره» با مدیریت آقای شرافت و برقعی شعر برایم جدی‌تر شد. بعد از آن در جلسات آفاق از طرف دفتر تبلیغات حوزه علمیه یا جلسات استاد سیدمهدی حسینی که در حوزه هنری برگزار می‌شد، شرکت کردم. در ادامه هم از حضور آقای سیدمهدی موسوی برای شعر نیمایی استفاده کردم و مدیون همه اساتیدم هستم.

* در مقطع راهنمایی اهل شعر نبودید؟

خیلی جسته و گریخته. مثلاً گاهی شعرهای حافظ را حفظ می‌کردم. من قبل از دوران راهنمایی نثر می‌نوشتم، ولی نمی‌دانستم چه چیزی و چگونه باید بنویسم. این نثرها ادامه داشت تا اینکه یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان دیدم حرف‌هایم موزون شدند. اولین شعری که نوشتم یک مثنوی مناجاتی بود و طبیعتاً پر از ایراد. ۲۰ بیت نوشتم و به دبیر ادبیات‌مان نشان دادم. ایشان هم تشویق کردند و همین شد که به مرور شعر برایم جدی‌تر شد.

* چه چیزی در شعر برای شما جذاب بود که به سمتش آمدید؟

شعر را با شعر عاشقانه شروع کردم. یکی دو شعرم همان اوایل مناجاتی بود ولی بعد همه عاشقانه شد. البته بعد از تجربه‌های شعر عاشقانه، خودم طبعم را به سمت شعر آئینی سوق دادم، ولی بنیان طبعم عاشقانه‌سرا بود. جذابیت شعر برای من این بود که فکر می‌کردم شعر برای شاعر یک سکر خاص به همراه دارد. فضایی دارد که آدم در عالم واقعی نمی‌تواند تجربه‌اش کند. شاعری دنیای خاصی دارد. وقت‌هایی که آدم از دنیای واقعی خسته است به شعر پناه می‌برد و وارد فضای رازآلودی می‌شود که از هر دغدغه‌ای آسوده‌اش می‌کند. این چیزها در شعر برایم جذاب بود.

بانوی طلبه‌ای که از شعر عاشقانه به سروده آیینی رسید؛ چه شد در قالب نیمایی سرودم

* شما به عنوان یک طلبه، آن هم در قم، شعر را با شعر عاشقانه شروع کردید. جالب است که قم شاعران آیینی‌سرای خوبی دارد. چه شد عاشقانه‌سرا شدید؟

قم به خاطر فضایی آیینی‌اش، هم شاعران آئینی خوبی دارد، هم شاعران عاشقانه‌سرای برجسته‌ای. اینکه چرا به سمت شعر عاشقانه رفتم، دلیل درونی دارد. بعضی از شاعران هستند که آیینی‌سرا هستند و بعد به سمت عاشقانه کشیده می‌شوند، بعضی‌ها هم عکس این مسیر را طی می‌کنند. من از عاشقانه‌سرایی شروع کردم و بعد به آیینی‌سرای رسیدم. البته در یک زمانی به استاد سیدمهدی حسینی می‌گفتم دوست دارم آئینی بنویسم و ایشان می‌گفتند تلاشی برای آیینی‌نوشتن نکن و بگذار پایه‌های زبانت شکل بگیرد و بهترین اشعارت، اشعار اهل بیتی باشد.

من چند سال عاشقانه نوشتم و وقتی دیدم که نمی‌توانم آئینی بنویسم، تصمیم گرفتم یک سال هیچ شعری ننویسم تا زمانی که آئینی بنویسم. یعنی یک وقفه‌ای برای خودم ایجاد کردم. بارها بود که مصرع‌ها و بیت‌های عاشقانه می‌آمدند اما آنها را کنار می‌گذاشتم. بعد از مدت‌ها دیدم که یک شعر برای حضرت زهرا (س) به زبانم آمده است.

* منظورتان همین غزلی است که در کتاب «روزی که نمی‌دانم» منتشر شده؟

بله. من نمی‌توانم شعر کوششی بنویسم. خیلی برایم سخت است. اگر جوشش برایم اتفاق نیفتد، نوشتن شعر خیلی برایم سخت می‌شود. آن شب داشتم وصیت‌نامه حضرت زهرا (س) را می‌خواندم که این شعر جوشید. بعد از یک وقفه، اولین شعر آئینی من بود که متولد شد. بعد از این شعر فاطمی بود که شعرهای نصفه و نیمه عاشقانه را تکمیل کردم و خیالم راحت شد.

* یکی از ویژگی‌های غزل شما زبان روان و ساده آن است. فکر می‌کنید دلیلش چیست؟ در حوزه زبان از چه کسانی تأثیر گرفته‌اید؟

فکر کنم همین که جوششی می‌نویسم، یکی از دلایل روان بودن شعرم باشد. وقتی تو شعر را جوششی و از درون می‌نویسی، ارکان جمله خود به خود در جای خودشان می‌نشینند. جدا از این، شاعران خانم خوبی با من هم‌دوره بودند و من می‌توانستم شعرشان را بخوانم. مثلاً من شعر خانم اعظم سعادتمند را خیلی دوست داشتم. همچنین شعر مهدی فرجی و پانته‌آ صفایی را هم می‌خواندم. فکر می‌کنم شعر این عزیزان روی زبان شعرم اثر گذاشته‌اند.

* درباره نحوه انتخاب شعرهای کتاب صحبت کنیم. چرا این شعرها را انتخاب کردید؟

تعداد اشعارم خیلی زیاد بود. تقریباً دو سه برابر این مجموعه شعر داشتم، ولی آنها را گلچین کردم و به این شعرها رسیدم. هم غزل‌ها را گلچین کردم، هم رباعی‌ها را و هم نیمایی‌ها را. دوست داشتم اولین کتابم شامل بهترین شعرها باشند.

بانوی طلبه‌ای که از شعر عاشقانه به سروده آیینی رسید؛ چه شد در قالب نیمایی سرودم

* ترکیب شعرهای کتاب از نظر مضمونی چگونه است؟

عاشقانه، اجتماعی، آئینی و مقاومت. سعی کردم هم از لحاظ قالب و هم از لحاظ موضوع تنوع ایجاد کنم. بعضی از دوستان می‌گفتند که فقط غزل چاپ کن ولی ترجیح دادم که این تنوع قالبی هم در کتاب باشد تا برای مخاطب خسته‌کننده نباشد. سلیقه‌ها مختلف است؛ شاید کسی که نیمایی دوست دارد، شعرهای کلاسیک این کتاب را هم بخواند و علاقه‌مند شود یا برعکسش اتفاق بیفتد. برای همین ترجیح دادم همه قالب‌ها را با هم بیاورم.

* این کتاب در دوره ادبی مطلع برگزیده و منتشر شد. حضور در دوره مطلع حوزه هنری چقدر روی چاپ کتاب اول‌تان تأثیرگذار بود؟

دوره مطلع دوره‌ای بود که توسط حوزه هنری و آقای عرفانپور، برای دوستان شاعری که تا به حال مجموعه‌ای چاپ نکرده بودند برگزار شد. نزدیک ۲۰۰ نفر از دوستان آثارشان را فرستادند و در نهایت ۲۰ تا از مجموعه‌ها برای چاپ در انتشارات سوره مهر و انتشارات شهرستان ادب انتخاب شدند. همین‌جا باید از آقای عرفان‌پور تشکر کنم که در این مسیر همراه ما بودند. من از دوستانی که کتاب چاپ کرده بودند می‌شنیدم که این کار چقدر دوندگی و زحمت دارد. خداراشکر آقای عرفان‌پور این زحمات را به دوش کشیدند و ما نگران فرایند چاپ کتاب نبودیم.

* برای انتخاب شعرهای کتاب مشورت هم گرفتید؟

بله. دوره مطلع برای هرکدام از دوستان شاعر دو استاد و کارشناس تعیین کرده بود که با آنها برای انتخاب و ویرایش شعرها مشورت می‌کردند. اساتید من آقای محمدجواد شرافت و آقای حسن بیاتانی بودند که همیشه از حضور آنها استفاده می‌کردم و در چاپ کتاب هم همراه من بودند. هردو به مجموعه خیلی لطف داشتند و با اعلام نظرات‌شان به رفع نواقص کتاب کمک کردند.

* بعضی شاعران هستند که کلمات را مهندسی می‌کنند و در نهایت غزل یا مثنوی می‌نویسند. برای شاعران جوششی مثل شما، شعر چگونه خلق می‌شود؟ یعنی حال‌تان با شعر چگونه است؟

به نظرم تا وقتی که شعر به جان آدم ننشیند، روی دیگران هم تأثیری ندارد. خیلی وقت‌ها شده که حس می‌کنم مدتی است طبعم روان نیست. این‌طور زمان‌ها سعی نمی‌کنم به زور بنویسم. سعی می‌کنم حالم با شعر خوب باشد. وقت‌هایی که حس کردم حالم با شعر خوب است، شعرم هم بهتر شده است. همیشه با خودم این‌طور فکر می‌کنم که شعر مثل یک انسان می‌ماند. وقتی که می‌خواهی به زور قطعاتش را به هم بچسبانی، مثل آدم آهنی می‌شود. شاید این آدم آهنی دست‌ساز کارکرد را هم داشته باشد ولی هیچ‌وقت مثل یک انسان نمی‌شود.

شعر هم همین است. آن روحی که باید داشته باشد، بسته به حس و حال شاعر است. در کنار آن مطالعات، حضور در انجمن‌ها و استفاده از اساتید هم مهم و تأثیرگذار است؛ به خصوص که مدتی است در تهران هستم و اساتید بیشتری را می‌بینم. دوست دارم شعرم قد بکشد و رشد کند و رسالتش را انجام بدهد. اولین رسالتش هم این است که حال شاعر را خوب کند و در مرحله بعدی به عنوان یک هنر در خدمت آئین و اعتقاداتی که داریم باشد. بالاخره هر چیزی با یک هدفی خلق شده؛ هنر و شعر هم همین‌طور.

* در حال حاضر بیشتر شعر آئینی می‌نویسید یا عاشقانه؟

هردو. طوری شده که به یک تناسب رسیده است. راه را باز گذاشته‌ام و به فراخور حس و حال و جوشش، گاهی عاشقانه و گاهی آئینی و گاهی اجتماعی می‌نویسم. باید ببینم در آن لحظه طبعم به چه سمتی سوق دارد.

بانوی طلبه‌ای که از شعر عاشقانه به سروده آیینی رسید؛ چه شد در قالب نیمایی سرودم

* واکنش‌ها و بازخوردها به کتاب «روزی که نمی‌دانم» چه‌طور بوده است؟

خداراشکر. نمی‌دانم اساتید از آرایه اغراق برای شعرهای من استفاده کرده‌اند یا نه! ولی لطف داشتند و بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم و راضی هستم از اینکه کتاب را چاپ کردم. امیدوارم در آینده شعرهای بهتری سروده شود و کتاب به کتاب سیر رشدم صعودی باشد.

* خودتان کدام غزل از کتاب را بیشتر دوست دارید؟

شعرها برای شاعر مثل بچه آدم است. واقعاً انتخاب کردن سخت است.

* جدا از اینکه طلبه هستید و طبیعتاً روی شعر شما سایه می‌اندازد، خودتان چه نگاهی به شعر عاشقانه دارید؟

شعر عاشقانه دو نوع است. یک نوع عاشقانه‌های نجیب و پاک است که بدون پرده‌دری و ابتذال از عشق صحبت می‌کنند، یک نوع هم عاشقانه‌ای است که نگاه‌های دیگری دارند و خیلی صریح هستند و گاهی مبتذل هم می‌شوند. می‌توان در شعر عاشقانه طوری حرف زد که در عین عاشق بودن و از عشق گفتن، حد و حدود هم رعایت شود. یعنی نقش دین هم در شعر عاشقانه باشد. در یکی از شعرها می‌گویم «برای عشق ورزیدن مسیر بهتری هم هست / اگر در خاطرت بودم دعایم کن، دعاگویم». گاهی همین‌قدر ساده می‌شود با دعا کردن عشق را رساند. در یکی از شعرها می‌گویم «شنیدم قاصدک می‌گفت احوالت مساعد نیست / برائت حمد خواندم تا مداوایت کنم از دور». من فکر می‌کنم شعر نتیجه زیست شاعر است و شاعر باید در شعرش بازتاب داشته باشد. آنطور که خودش زندگی می‌کند، در شعر عاشقانه‌اش هم تجلی پیدا می‌کند. اگر خوب عاشقی کنیم، شعرمان هم شعر عاشقانه متفاوت و زیبایی خواهد بود.

* می‌دانید که خیلی از شاعران هم کوششی هستند. درباره شعر جوششی و کوششی و تفاوت‌هایشان چه فکر می‌کنید؟

برایم جالب است اشعاری که دوستان به آنها لطف داشتند، اشعاری بوده که زیاد چکش‌کاری نشده است. یعنی شعرهایی که آنها را نوشته‌ام و سعی کرده‌ام با کمترین ویرایش آنها را منتشر کنم، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است. البته بعضی شاعرها هم هستند که با کوشش شعرهای بهتری می‌نویسند. برای من این‌طور است که شعرهای حسی و جوششی‌ام بیشتر به دل می‌نشیند. مگر اینکه شعر زیاد حسی نباشد و بخواهم یک کار فرمی یا زبانی را در آن پیاده کنم؛ آنجا بیشتر خط می‌زنم و می‌نویسم.

* یکی از شعرهای خوب شما که من هم بسیار دوستش دارم، غزل حضرت زهرا (س) در همین کتاب است. این شعر را هم بدون چکش‌کاری نوشتید؟

بله. فقط بیت اول این شعر را تغییر دادم. دیگر ابیات ویرایش‌های خیلی جزئی داشتند. شاکله اصلی این شعر جوشش است.

* درباره رباعی‌ها و نیمایی‌ها هم صحبت کنیم. بعضی شاعران فقط در یک قالب می‌نویسند ولی شما در چند قالب شعر دارید. چرا؟

بسته به موضوع و مضمونی که می‌خواهم بنویسم، نگاه می‌کنم این مضمون در کدام قالب می‌نشیند. اگر بخواهم زیادی روی آن موضوع مانور بدهم، قالب‌های بلندتر را انتخاب می‌کنم، وگرنه رباعی و دوبیتی. اگر احساس کنم وزن مزاحم آن مضمون است، نیمایی می‌نویسم.

بانوی طلبه‌ای که از شعر عاشقانه به سروده آیینی رسید؛ چه شد در قالب نیمایی سرودم

* خیلی خوب است در قالب‌های مختلف شعر می‌گوئید. درباره تجربه نوشتن نیمایی هم صحبت می‌کنید؟

تا همین دو سه سال پیش نیمایی نمی‌نوشتم. در یک جلسه‌ای اولین‌بار نیمایی نوشتم و وقتی آن را در جلسه خواندم، مورد تشویق قرار گرفت. استاد سیدمهدی موسوی که نیمایی‌سرای فوق‌العاده‌ای هستند، به این شعر لطف داشتند. با راهنمایی ایشان شعر نیمایی کار کردم و نوشتم و خط زدم. یک سری کلمات، کلمات خیلی جدید و نویی هستند و احساس می‌کنی ظرف شعر کلاسیک برایش کوچک است؛ از این نظر قالب نیمایی می‌تواند کمک کند که شعرهای به‌روزتری بنویسی.

نیمایی از این نظر برای من جذاب است. من هم یک مدت به صورت تخصصی فقط نیمایی می‌نوشتم ولی الان همه قالب‌ها را می‌نویسم.

* به نکته خوبی اشاره کردید. می‌توان در شعر نیمایی درباره وقایع روزمره هم شعر نوشت. مثلاً چرا شاعران ما از ظرفیت نیمایی برای شعر گفتن و حرف زدن درباره غزه استفاده نمی‌کنند؟

دقیقاً همین‌طور است. هم می‌شود مضامینی را که حس می‌کنی حرف زیادی درباره‌شان داری در نیمایی بیان کنی. هم زمانی که می‌خواهی از یک مضمون پرتره بگیری، می‌توانی از قالب نیمایی استفاده کنی. یعنی واقعاً ظرفیت بالایی دارد. حتی می‌شود در نیمایی قالب‌های جدیدی مثل نیمایی‌پیوسته کار کرد. بچه‌های انقلابی ما کمتر سراغ فضاهای نو رفته‌اند. فکر می‌کنم مضامین آئینی و انقلابی را خیلی خوب می‌توان در نیمایی به کار برد. امیدوارم که بیشتر به این قالب توجه شود.

* امیدوارم خود شما هم شعر نیمایی را جدی‌تر بگیرید و با دغدغه‌ها و حرف‌هایی که دارید، شعرهای نیمایی خوبی از شما بخوانیم. به عنوان آخرین سوال، دوست دارم درباره اوضاع شعر بانوان طلبه از شما بپرسم. اوضاع شعر بانوان طلبه را چطور می‌بینید؟

شاعران طلبه خوبی داریم که بخش زیادی از آنها هم خانم هستند. واقعاً کارهای خوبی تولید می‌کنند و در حوزه‌های مختلف حرف برای گفتن دارند. کنگره شعر اشراق که هرساله برگزار می‌شود، فضای خیلی دوستانه و خوبی را بین طلبه‌های شاعر ایجاد کرده و باعث شده است با شاعران طلبه زیادی آشنا شویم. خداراشکر خانم‌های طلبه هم بسیار فعال هستند و روز به روز پیشرفت می‌کنند. یکبار استاد بیابانکی داور یکی از جشنواره‌های شعر طلاب بودند؛ ایشان می‌گفتند فکر نمی‌کردم شعر طلاب به خصوص شعر خانم‌های طلاب اینقدر خوب باشد. شعر طلاب خانم پویا و فعال است و امیدوارم که با توجه و حمایت بیشتر، این مسیر را با موفقیت بیشتر طی کند.



منیع: خبرگزاری مهر

برگزاری روز نظامی در روسیه و افتتاح پنجره ارمنستان در ایران


غلامرضا امیرخانی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از گسترش تعاملات فرهنگی با کشورهای منطقه خبر داد و گفت: چندی پیش پنجره پاکستان و ازبکستان را به همین منظور در کتابخانه ملی افتتاح کردیم. قرار است این قبیل اقدامات در راستای تقویت تعاملات فرهنگی میان ایران با کشورهای منطقه افزایش یابد.

وی ادامه داد: پس از افتتاح پنجره ازبکستان در کتابخانه ملی، آثار و منابعی از ماوراءالنهر، ازبکستان و آسیای میانه به نمایش درآمد که در آن منابع خطی نفیسی وجود دارد. از سوی دیگر، قرار است مرکز تمدن اسلامی در ساختمان جدیدی در تاشکند، پایتخت ازبکستان، افتتاح شود که زبان فارسی و مطالعات ایران‌شناسی نیز پایگاهی در این مرکز خواهد داشت تا مرکزی باشد برای علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ دو کشور. 

رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی از افتتاح پنجره ارمنستان در این کتابخانه در آینده نزدیک خبر داد و اضافه کرد: در همین راستا قرار است تفاهم‌نامه‌ همکاری درباره نسخ خطی میان دو کشور به امضا برسد. 

امیرخانی همچنین از برگزاری روز نظامی در روسیه خبر داد و گفت: چندی پیش روز بزرگداشت پوشکین، شاعر و نویسنده نامدار روسیه، با حضور جمعی از نویسندگان و اساتید دو کشور در کتابخانه ملی برگزار شد. در همین راستا قرار است روز نظامی، شاعر نامدار ایرانی و خالق “پنجره گنج” در آبان‌ماه در روسیه برگزار شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

سامانه فارسی آموز دهخدا رونمایی شد


به گزارش خبرگزاری مهر، سامانه فارسی آموز دهخدا در مراسمی در سالن شهید سلیمانی دانشگاه تهران رونمایی شد.

سیدحسین حسینی سرپرست دانشگاه تهران در این مراسم، ضمن اشاره به اهمیت این طرح در آموزش و گسترش زبان فارسی، راه‌اندازی این سامانه را گام مهمی در راستای تحقق اهداف علمی و آموزشی دانشگاه تهران در عرصه ملی و بین‌المللی دانست.

محمود بی‌جن‌خان ناظر علمی طرح و رئیس مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران، نیز در بخش دیگری از این مراسم، در معرفی این سامانه نرم‌افزاری گفت: سامانه آموزش زبان فارسی برای یادگیری الفبا و مهارت‌های چهارگانه خواندن، شنیدن، نوشتن و گفت‌وگو تحت وب با امکان آموزشی غیرهم‌زمان یا ترکیبی تهیه شده است. این سامانه شامل ۹۴۴۵ محتوای متنی، صوتی، تصویری، ویدئویی و پویانمایی است و دوره آموزشی آن در قالب ۴۷ درس الکترونیکی معادل ۷۲۰ ساعت حضوری ارائه شده است.

وی درباره فرایند تولید محتوای دروس الکترونیکی برای این سامانه گفت: این محتوای آموزشی توسط ۳۶ نفر طی ۳۰ ماه، با حجم کار معادل ۹۵۰۰ نفر-ساعت به بهره‌برداری رسیده است.

در ادامه هادی ویسی مدیر طرح و دانشیار دانشکدگان علوم و فنون میان‌رشته‌ای درباره فارسی‌آموز دهخدا گفت: این سامانه به صورت نرم‌افزاری برخط و تحت‌وب، زبان فارسی را به غیرفارسی‌زبانان آموزش می‌دهد؛ بنابراین یک آموزگار پایه است که به واسطه ترکیب فناوری‌های نوین یادگیری الکترونیکی و نقش‌آفرینی معلم، اثربخشی بالایی دارد و برای نخستین بار در این سطح ارائه می‌شود.

وی قابلیت‌های این‌برنامه را این‌گونه برشمرد: محتوای جامع و به‌روز در آموزش فارسی در قالب‌های متنی و چندرسانه‌ای، دربرداشتن همه مهارت‌های زبانی و زیرمهارت‌ها، آزمون تعیین سطح، تمرین و آزمون پایانی در فرایند یادگیری، برگزاری کلاس‌های آموزشی مجازی به صورت ناهمزمان و همزمان، تعامل با کاربران مختلف از جمله طرح پرسش از مدرس و سایر یادگیرنده‌ها و دریافت پاسخ از آنها، دریافت بازخوردهای اصلاحی از مدرس و تلاش و تمرین دوباره برای بهبود عملکرد، مشاهده کارنامه فعالیت و عملکرد توسط یادگیرنده، پایش عملکرد یادگیرنده‌ها توسط مدرس و ارسال بازخوردهای ترغیبی، شخصی‌سازی برنامه درسی در گروه‌های کلاسی توسط مدرس، استفاده در انواع دستگاه‌ها و سیستم‌عامل‌ها و رابط کاربری چندزبانه برای تعامل آسان مخاطبان از ملیت‌های مختلف.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، با تأکید بر مشارکتی بودن طرح فارسی‌آموز دهخدا گفت: در تولید این سامانه، از همکاری مدرسان و استادان مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران در تولید محتوا و بحث‌های دیگر مرتبط با آموزش مانند سناریونویسی سامانه و نظارت و ارزیابی را بهره گرفته شده است. از سوی دیگر، شرکت مسائل فنی کار مانند پیاده‌سازی، برنامه‌نویسی و تهیه محتواهای چندرسانه‌ای را انجام داده است. دکتر بی جن خان نیز نظارت کامل بر روند تولید محتوا و مراحل فنی را بر عهده داشته‌اند.

ویسی در پایان گفت: این طرح، از سوی معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه تهران با حمایت معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان ریاست جمهوری انجام شده است. این سامانه هم‌اکنون در وبگاه مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران در اختیار علاقه‌مندان به زبان فارسی دنیا قرار دارد.



منیع: خبرگزاری مهر

فراخوان جایزه Prix Voltaire سال ۲۰۲۵ منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، انجمن بین المللی ناشران (IPA) مستقر در ژنو به‌تازگی فراخوان خود برای نامزدی جایزه ول‌تر سال جدید میلادی ۲۰۲۵ _برای شجاعت مثال زدنی در حمایت از آزادی انتشار و توانمندسازی دیگران برای استفاده از آزادی بیان_ را منتشر کرده است.

آزادی انتشار یکی از اصول اساسی این انجمن بوده و حفاظت و ارتقای آن یکی از اهداف کلیدی انجمن بین المللی ناشران است. در بسیاری از کشورها، ناشرانی که ابزاری برای انتشار ایده‌های مکتوب خود در اختیار نویسندگان قرار می‌دهند، مانند خودِ نویسندگان در معرض خطر هستند. کار آنها به شجاعت بسیار زیاد و تعهدی نوع دوستانه مبتنی بر ارزش نیاز دارد. آزادی انتشار در سراسر جهان تضمین نشده است، با تلاش‌های روزانه دولت‌ها، افراط گرایان یا منافع خصوصی برای ارعاب، حمله، زندانی کردن و حتی کشتن ناشران.

کریستن اینارسون، رئیس کمیته آزادی انتشار انجمن بین المللی ناشران می‌گوید: ما مشتاقانه منتظر دریافت نامزدهای این ناشران هستیم تا بتوانیم شجاعت آنها را جشن بگیریم و دیگران را تشویق کنیم تا برای آزادی انتشار، آزادی بیان و آزادی مطالعه بایستند.

دریافت کنندگان قبلی این جایزه عبارتند از سمیر منصور (فلسطین، ۲۰۲۴)، مزین لطیف علی (عراق، ۲۰۲۳)، انتشارات دارالجدید (لبنان، ۲۰۲۱)، انتشارات SameSky (تایلند ،۲۰۲۰)، انتشارات ویتنامی، Liberal Publishing House (ویتنام، ۲۰۲۰) خالد لطفی (مصر، ۲۰۱۹)، ناشر هنگ‌کنگی سوئدیGui Minhai (2018)، ناشر ترکیه Turhan Günay and publishing house Evrensel (2017)، وبلاگ نویس سعودی رایف بداوی (۲۰۱۶) و ناشر بلاروسی Ihar Lohvinau (2014).

هر فرد، گروه یا سازمانی می‌تواند یک ناشر را معرفی کند؛ که به عنوان فردی، جمعی یا سازمانی تعریف می‌شود و ابزاری را برای دیگران فراهم می‌کند تا ایده‌های خود را به صورت مکتوب از جمله از طریق پلتفرم‌های دیجیتال به اشتراک بگذارند. نامزدها اخیراً در میان فشار، تهدید، ارعاب یا آزار و اذیت، آثار جنجالی منتشر کرده اند. از طرف دیگر، آنها ممکن است ناشران با سابقه‌ای برجسته در طول سالیان متمادی در حمایت از آزادی انتشار و آزادی بیان باشند.

برنده این جایزه، مبلغ ۱۰ هزار فرانک سوئیس را دریافت می‌کند که توسط طیفی وسیع از حامیان مالی تأمین می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

اینجا مارادونا فقط یک فوتبالیست نیست


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات نوجوان در ایران، به‌ویژه در دهه‌های اخیر، با نگاهی جسور و نوآورانه، به بازآفرینی تجربه‌های تاریخی، جنگ، فقر و رؤیاهای نوجوانان پرداخته است.

سه رمان شاخص «هستی»، «من منچستر یونایتد را دوست دارم» و «مارادونا محاکمه می‌شود: رؤیا زنجیر شدنی نیست!»، هرکدام با جهان‌بینی متفاوت و فرم روایی خاص، برشی از زیست نوجوان ایرانی در دهه‌های سخت را ترسیم می‌کنند. با وجود تفاوت در زبان، فضا و سبک، یک دغدغه‌ محوری میان آنها مشترک است: خلق قهرمان نوجوان در بستر شکست، رؤیا و ناامیدی.

1. «هستی»: بازآفرینی قهرمانی زنانه در بطن جنگ

رمان «هستی» نوشته‌ فرهاد حسن‌زاده، روایت بلوغ دختری در آبادان دهه‌ 60 است. هستی برخلاف کلیشه‌های جنسیتی رایج، نه‌تنها در متن جنگ، بلکه علیه انتظارات فرهنگی، تلاش می‌کند خود را بازیابد. جنگ در این اثر، نه تنها یک تهدید است، بلکه بستری برای بازتعریف زنانگی یک دختر نوجوان و آرمان‌خواه و انسانیت است.

کتاب , ادبیات نوجوان , داستان , گروه سنی نوجوان ,

سبک نوشتار فرهاد حسن‌زاده با رویکردی به رئالیسم اجتماعی، واقعیت را با لحنی شاعرانه و درونی کاوش می‌کند. «هستی» روایت دختری است که به جای پنهان‌شدن در سایه‌ قهرمانان مرد، خود به نماد مقاومت و بازتعریف میهن‌دوستی و ملی‌گرایی بدل می‌شود و سعی دارد هویت متفاوت خود را اثبات کند.

2. من منچستر یونایتد را دوست دارم: زلزله، فقر، و نجات با توپ

در رمان «من منچستر یونایتد را دوست دارم» از مهدی یزدانی‌خرم، نوجوانی بازمانده از زلزله‌ رودبار، در تلاش برای ترمیم زندگی متلاشی‌شده‌ خویش، فوتبال را به سکوی نجات بدل می‌کند. اینجا دیگر جنگ بیرونی نیست، بلکه زلزله به‌عنوان استعاره‌ای از فروپاشی اجتماعی و فقر ساختاری عمل می‌کند. با زبان محلی و نثری دقیق و بی‌پیرایه، یزدانی‌خرم به نئورئالیسمی بومی می‌رسد که رنج را با نوعی حجب روایی می‌نویسد.

کتاب , ادبیات نوجوان , داستان , گروه سنی نوجوان ,

فوتبال در این رمان، نه ابزار شهرت یا قهرمانی، بلکه وسیله‌ای برای زنده‌ماندن و بازسازی روانِ زخم‌دیده نوجوان است. یزدانی خرم؛ در دل کابوس زلزله، رؤیای نوجوان را با فوتبال زنده نگه می‌دارد.

3. مارادونا محاکمه می‌شود؛ رؤیا زنجیرشدنی نیست: رؤیا به مثابه مقاومت در دل سختی‌ها

این رمان تلفیقی‌ است جذاب از واقعیت، رؤیا، اسطوره و تاریخ. نوجوانی در رشت دهه‌ 60 که فقر، فشارهای هنجاری و جنگ، زندگی‌اش را احاطه کرده، با پناه بردن به رؤیاهایش و قهرمان خیالی‌اش مارادونا، جهانی موازی خلق می‌کند؛ جهانی که در آن رؤیا نه محل فرار و گریزگاه، بلکه نیرویی امیدبخش است.

در اینجا رؤیا بر زخم‌های ناشی از واقعیت مرهم می‌نهد.در این اثر، فوتبال شکل استعاری و شاعرانه‌تری به خود می‌گیرد: مارادونا نه صرفاً قهرمان توده‌ها، بلکه یاری‌گر پسر ایرانی است که در رؤیاهای شبانه‌اش به مواجهه با سختی‌های دنیای واقعی می‌رود و در نقد وضع اجتماعی خویش بزرگ می‌شود. این اثر با بهره‌گیری از رئالیسم جادویی و روایتی فراتاریخی، ساختار واقعیت را می‌شکند تا حقیقت را از دل خیال بیرون بکشد.

کتاب , ادبیات نوجوان , داستان , گروه سنی نوجوان ,

رمان به جای رویاهای رایج چپ در این دوره، رویاهای انسانی یک نوجوان را برجسته می‌کند و به نقد شخصیت‌هایی چون چه‌گوارا می‌پردازد. این رمان در حین حفظ مارادونا به‌عنوان یک اسطوره، به عنوان نقد ادبیات چپ در این دوره نیز به‌شمار می‌آید. مارادونا محاکمه می‌شود؛ چون هستی بر هویت ملی؛ برابری جنسی و مبارزه با استعمار در حفظ ایران تاکید دارد.

  این رمان بر نقش رؤیا به‌مثابه نیروی رهایی‌بخش از ناامیدی تأکید می‌کند و در مارادونا، چهره‌ای اسطوره‌ای اما ضدایدئولوژیک از قهرمانی ارائه می‌دهد؛ که نه از دل مبارزات چپ مارکسیستی، که از دل بازی، رویا و عشق برمی‌خیزد.

تفاوت‌های سبکی و تاریخی

سه رمان، هر یک با انتخاب یک رویداد تاریخی -جنگ ایران و عراق (هستی)، زلزله‌ رودبار (من منچستر یونایتد را دوست دارم)، و دهه‌ 60 با تمام سختی‌هایش (مارادونا محاکمه می‌شود)، نوعی بازخوانی خلاقانه از تاریخ معاصر ایران برای نسل نوجوان را ارائه می‌دهند.

از نظر سبک، هستی به رئالیسم اجتماعی وفادار می‌ماند و هویت را در تجربه‌ ملموس جست‌وجو می‌کند؛ “منچستر یونایتد را دوست دارم” با نوعی نئورئالیسم محلی، درد را از درون روایت می‌کند؛ و “مارادونا محاکمه می‌شود” با شکستن مرز واقعیت و خیال، به تأویل شاعرانه‌ای از تاریخ و قهرمانی می‌رسد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

مهلت دوسالانه قصه‌گویی «نهال امید» تمدید شد


به گزارش خبرگزاری مهر، دبیرخانه سومین دوسالانه ملی قصه‌گویی «نهال امید» اعلام کرد این رویداد به درخواست کتابداران و علاقه‌مندان تا ۲۵ بهمن تمدید شده است. این رویداد با هدف ترویج قصه‌گویی و نقالی و شناسایی، تشویق و بهره‌مندی از توانمندی‌های کتابخانه‌های عمومی، توسط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور برگزار می‌شود.

ارج نهادن به سنت قصه‌گویی و نقالی و گسترش خدمات کتابخانه به عنوان یک پایگاه فرهنگی-اجتماعی به ویژه برای مخاطب کودک و نوجوان؛ شناسایی استعدادها، تشویق، پرورش و بهره‌مندی از توانمندی کتابداران و اعضای کتابخانه‌های عمومی در ترویج و توسعه مسئله «خواندن»؛ حمایت از جریان مردمی‌سازی هنر قصه‌گویی و نقالی در تقویت و تعالی فرهنگ مطالعه در کتابخانه‌های عمومی و حرکت در راستای تحقق «سند ملی خواندن و ترویج مطالعه مفید» و عمومی‌سازی فرهنگ خواندن، از اهداف سومین جشنواره قصه‌گویی «نهال امید» است.

این جشنواره در محورهای موضوعی «کتاب و کتابخوانی»، «سبک زندگی و خانواده»، «قهرمانان ملی»، «مسائل روز جامعه و شعار سال (جهش تولید با مشارکت مردم)»، «کودکان فلسطین (به‌ویژه غزه) و لبنان و مقاومت اسلامی» و همچنین «موضوع آزاد» در دو رشته قصه‌گویی و نقالی برگزار می‌شود.

در هر مرحله از این جشنواره به تفکیک گروه سنی در بخش‌های نقالی و قصه‌گویی (صحنه‌ای و دیجیتال) از برگزیدگان اصلی و شایسته تقدیر، قدردانی خواهد شد. نفرات اول تا سوم در مرحله استانی ضمن دریافت لوح تقدیر به ترتیب جوایز ۳۰، ۲۵ و ۲۰ میلیون ریالی و برگزیدگان شایسته تقدیر جایزه ۱۰ میلیون ریالی دریافت خواهند کرد. در بخش ملی نیز از نفرات اول تا سوم با اهدای لوح تقدیر و تندیس جشنواره و نیز جوایز ۶۰، ۵۰ و ۴۰ میلیون ریالی قدردانی می‌شود.

علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را تا ۲۵ بهمن از طریق سامانه کتابخون به نشانی ketabkhooon.ir به دبیرخانه سومین دوسالانه ملی قصه‌گویی «نهال امید» ارسال کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

خاطراتی خواندنی از سرتیم حفاظت مسعود رجوی


به گزارش خبرگزاری تسنیم، چاپ چهارم کتاب «تهران تا تیرانا»؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو، توسط انتشارات شهید کاظمی راهی بازار نشر شد.

سازمان مجاهدین خلق ایران که امروزه با عنوان «منافقین» شناخته می‌شود، در حافظه تاریخی ایرانیان یادآور جنایت، ترور، خیانت و وطن‌فروشی است؛ البته تاریخچه مجاهدین حاوی ابعاد گسترده‌تری است. این سازمان از بدو تأسیس در میانه دهه 40 تا به امروز که در گوشه‌ای از خاک آلبانی و تحت حمایت آمریکا ادامه حیات می‌دهد، منشأ تحولاتی بوده است؛ ترور مستشاران آمریکایی در سال 54، تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیست، تکاپوهای سازمان در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب، فعالیت‌های مجاهدین خلق بعد از سقوط شاه، اعلان جنگ مسلحانه علیه نظام، روی آوردن به ترور مسئولین نظام، ترورهای کور و جنایت علیه مردم ایران، همراهی با صدام و دشمن متجاوز بعثی، راه‌اندازی عملیات فروغ جاویدان علیه جمهوری اسلامی، خیانت‌های متعدد سیاسی، جاسوسی و… تنها بخشی از کارنامه سازمان مجاهدین خلق است که هنوز بعد از گذشت شش دهه از تأسیس، ناگفته‌های بسیاری پیرامون آن وجود دارد.

بدون تردید، روایت و واگویه‌های تاریخی از سوی اعضای سازمان می‌تواند گره‌های تاریخی متعددی را بگشاید. مسعود خدابنده یکی از همین شخصیت‌هاست. او که از پیش از پیروزی انقلاب، سمپات مجاهدین خلق بود، تا سال 1375 که از سازمان برید، تمام رده‌های سازمانی را طی کرد و به نزدیک‌ترین عنصر به مسعود و مریم رجوی تبدیل شد. وی دو دهه سابقه عضویت در سازمان را در کارنامه دارد.

مسعود خدابنده که با نام مستعار «رسول» در سازمان فعالیت می‌کرد، در تابستان 1360 مسئول مستقیم انتقال محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری (عاملین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری و دفتر نخست‌وزیری) بود. وی در بخشی از این کتاب، درباره انتقال کلاهی و کشمیری از ایران می‌گوید: «هم‌زمان با ورود مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر به فرانسه (مرداد 1360)، من از لندن به پاریس اعزام شدم و سپس همراه سعید شاهسوندی برای انتقال یک فرستنده رادیویی 10 کیلوواتی و سایر وسایل ارتباطی از مونیخ به بغداد و ازآنجا به مرز کردستان ایران و از طریق کوهستان به دره زیر سردشت منتقل شدم.

مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. بسیاری از اعضا در آن سال‌ها به‌ویژه بعد از شکست 30 خرداد 60 از طریق مقر ما که آن زمان هم‌جوار مقر حزب دموکرات بود، به دفتر بغداد و از طریق اردن به فرانسه منتقل شدند. ازجمله این‌ها مهدی ابریشمچی و جلال گنجه‌ای بودند که همه آن‌ها را خودم از مرز تحویل گرفتم. محمدرضا کلاهی (عامل انفجار دفتر حزب جمهوری) و مسعود کشمیری (عمل انفجار 8 شهریور) هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند.

مشخص بود که هیچ‌کدام را به خاطر سابقه نمی‌توانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگه‌داشتن و مراقبت از آن‌ها بود. کلاهی (با نام سازمانی کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابل‌استفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (با نام سازمانی باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم…». خدابنده اطلاعات و تحلیل‌های جالبی درباره حیات یا ممات کشمیری و کلاهی دارد.

وی در جای دیگری از خاطراتش می‌گوید: «در مورد انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی (7 تیر 1360) و دفتر نخست‌وزیری (8 شهریور 1360)، فکر نمی‌کنم کسی در اعضا، هواداران، اعضای شورا و یا جداشدگان باشد که نداند این دو عملیات کار سازمان بوده است. رجوی بارها در جلسات خصوصی، این مسئولیت را گردن گرفت. او علناً مسئولیت این دو عملیات را می‌پذیرفت و می‌گفت: این خشم خلق قهرمان بود! عامل اصلی دو عملیات 7 تیر و 8 شهریور 1360، دو نفر به نام‌های محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری بودند؛ کسانی که وظیفه انتقال آن‌ها از ایران، بر عهده من گذاشته شد.»

روایت‌های او از جلسات داخلی سازمان، بدیع و جالب است. مثلاً او ذیل مبحثی با عنوان «نشست معاصی» می‌گوید: «من جزو اولین کسانی بودم که در نشست‌های طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی و ازدواجش با مسعود رجوی شرکت کردم. آن زمان، این جلسات به‌عنوان «نشست معاصی» مشهور بود. جوان‌ترین اعضای حاضر در آن جلسات من بودم و لذا بیشتر ناظر بودم تا فعال. جوهره این نشست‌ها این بود که مسعود با همسر دوستش یعنی مهدی رابطه جنسی برقرار کرده ولی این معصیت و گناه نیست. چون مسعود رهبر است. بعد هم تئوری‌هایی به دنبال این اصل آمد که مثلاً معصوم بودن امامان به این نیست که کاری نکرده‌اند، بلکه بدین خاطر است که بالاتر قرار دارند و آنچه برای مردم معصیت است، نه‌تنها برای آنان معصیت نیست بلکه عین ثواب است!»

روابط سازمان مجاهدین خلق با شخصیت‌هایی چون بازرگان، بنی‌صدر، منتظری و… از جمله فصول مهم خاطرات خدابنده است. خدابنده همچنین اطلاعات بسیار جالبی درباره شخصیت مسعود و مریم رجوی دارد که بیانگر روحیات، اخلاق، سبک زندگی آنان است.

از دیگر فصول مهم و جالب توجه «تهران تا تیرانا»، افشای تلاشی است که سازمان مجاهدین خلق در سال 1367 برای ترور آیت‌الله خامنه‌ای -رئیس جمهور وقت – صورت داد. خدابنده که رابط اصلی این عملیات را می‌شناخت، بعدها جزئیات آن طرح را از وی شنید.

«تهران تا تیرانا» همچنین حاوی رازهایی از پادگان اشرف است. راوی به خوبی فضای داخلی این اردوگاه را ترسیم می‌کند و می‌گوید که چگونه عده‌ای از اعضای سازمان در این کمپ، قربانی زیاده‌خواهی و کینه سرکرده سازمان شدند. خدابنده همچنین در خاطراتش از طرح‌ها و نقشه‌های سازمان برای جذب خوانندگان، هنرمندان و افراد مشهور از جمله خدیجه اشرف‌السادات مرتضایی (مرضیه) سخن می‌گوید.

چاپ چهارم کتاب «تهران تا تیرانا»؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو در 160 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه و با قیمت 120 هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.

انتهای پیام/

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: «من پسرم را هم مثل خودم سیّد محمّد مشکوة (مشکات) نامیدم، چون در ولایت ما از قدیم رسم بود که اگر بچه‬ ‏ای که نطفه‌‏اش بسته شده بود، قبل از این‏که متولد شود، پدرش می‌مُرد، آن بچه را اگر پسر بود، به نام پدرش می‌نامیدند. من پسرم را به نام خودم نامیدم که مرا مُرده فرض کند و روی پای خودش بایستد.»

مقام علمی محمد مشکوه، باعث نشد شانی بالاتر از دیگران برای خود قائل شود و او را به عالمی متواضع و سخت کوش تبدیل کرده بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی
عکس محمد مشکات (پسر)

در میان دانشجویان دانشکده معقول و منقول

سیّد محمّد مشکات در ۱۷ بهمن ۱۲۸۰ شمسی (بیست و هفتم شوال ۱۳۱۹ هجری قمری) متولد شد. زادگاه او بیرجند _حاکم‏‬ نشین قائنات_ بود، که روزگاری از مراکز شیعیان اسماعیلی بوده و بعدتر سربداران سبزوار که شیعه اثنی عشری بودند، اداره اش می‌کردند و نامش کرسی ایالت قهستان شد؛ از قرن دهم به بعد «حاکم‏نشین قائنات» نامیده می‌شد.

محمد، تحصیلات و دروس طلبگی و مقدمات صرف و نحو و معانی و بیان را در مدرسه معصومیه زادگاه خود گذراند، پیش استادانی مانند مرحوم آیت‏اللّه‏ شیخ محمّدباقر گازاری (آیتی) بیرجندی، مرحوم حاج شیخ هادی (هادوی) بیرجندی. پس از تکمیل تحصیلات خود در بیرجند، به حوزه علمیه مشهد رفت از محضر مرحوم ادیب نیشابوری و آقازاده خراسانی استفاده کرد. در سال ۱۲۹۹ شمسی از مشهد به تهران آمد و در مدرسه محمودیه مستقر شد و تحصیل معقول و منقول را در حوزه تهران ادامه داد. سپس وارد مدرسه سپهسالار جدید (مدرسه شهید مطهری کنونی) شد. در ۱۳۱۱ به دعوت وزارت معارف وقت، مدرس همان مدرسه شد و تا هنگام گشایش رسمی دانشکده معقول و منقول، به تدریس شرح منظومه حکمت حاج ملأ هادی سبزواری، شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا، و بخش الهیات شفای ابن سینا مشغول بود.

پس از تعطیل مدرسه معقول و منقول، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران شد و به تدریس فقه و اصول در این دانشکده پرداخت. سرانجام، به همراه اساتیدی چون مرحوم سیّد محمّدکاظم عصار، بدیع‏الزمان فروزانفر، میرزا محمود شهابی خراسانی، جلال همایی، آقا محمّد سنگلجی و دیگران به استادی دانشگاه رسید و در دانشکده الهیات به تدریس معقول و در دانشکده حقوق به تدریس فقه اسلامی پرداخت، تقریراتی در حقوق خانواده و بیع از وی به چاپ رسیده است که جنبه درسی داشت هم اکنون در گنجینه اسناد دانشکده الهیات تابلویی برای معرفی این استاد با عکس و نمونه امضای او قرار گرفته است.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

سید محمد را با علاقه اش به نسخه‬ ‏شناسی و عشقش به کتاب‌های خطّی می‌شناختند، او تصنیفات و تألیفات و تصحیحات زیادی داشت، در فلسفه و کلام و تاریخ صاحب‏نظر بود و شعر هم می‌گفت. مهم‌ترین کارش اما گردآوری و معرفی نسخه‌های خطّی بود، که تمام دارایی خود را صرف آن کرد و سرانجام آن کتاب‌های خطّی گران‏قیمت را بخشید به دانشگاه تهران؛ با این شرط که دانشگاه گنجینه‏ای مستقل برای حفظ نسخه‌های خطّی درست کند و آنها را به درستی در آن مرکز نگاه دارد برای استفاده اهل دانش و فرهنگ. اینطور بود که زمینه را فراهم کرد برای تأسیس کتابخانه‏ی مرکزی این دانشگاه.

رئیس وقت دانشگاه تهران علی‌اکبر سیاسی، آنها را به مثابه سنگ بنای بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و پایه تأسیس کتابخانه قرار داد؛ به علت آن‏که هر یک از دانشکده‌های دانشگاه کتابخانه‏ای مستقل داشت، قرار کلی بر آن شده بود که کتاب‌های خطّی و آثار مربوط به ایران به شکل مرکزی فراتر از کتابخانه‌های دانشکده‌ها، در محل ثابتی جمع‏آوری شود و از نظر مدیریت، جزئی از «اداره انتشارات و روابط دانشگاهی» باشد، که رئیس آن در آن زمان دکتر پرویز ناتل خانلری بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی
توصیه نامه محمد مشکات برای محمدتقی دانش پژوه

از گنجینه اسناد دانشکده الهیات دانشگاه تهران

سرانجام، زیر نظر هیأت رئیسه دانشگاه تهران مقدمات فهرست‏نویسی کتب خطّی اهدایی مرحوم مشکات فراهم شد، محمدتقی دانش‌پژوه که معاون کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران و شاگرد و همکار و دوست مشکوه بود، به مدیریت و صاحب‌جمعی آن منصوب شد. همزمان هم برای بیان اهمیت کتاب‌های خطی و شناسایی آنها، محمدتقی دانش‌پژوه و علینقی منزوی توسط خود مشکات معرفی و برای فهرست‌نگاری آن مجموعه برگزیده شدند. این دو نفر در مدت هشت سال آن نسخه‌ها را فهرست نویسی و در هفت مجلد گردآوری کردند.

مشکات کتاب را خوب می‌شناخت، ماجراهای خرید کتاب‌های خطی او زیاد است، وقتی برای خرید کتاب خطّی که وصف آن را شنیده بود، رنج سفر را از تهران به اصفهان به جان خریده بود و شب دیر هنگام به محل رسیده بود. شب را پشت در خانۀ دارندۀ آن نسخه خطّی بیتوته کرده بود که مبادا فرصت از کف او بیرون برود و دیگری زودتر از او آن کتاب را بیابد و بخرد! به گفته اکبر ثبوت او تمام دارایی اش را برای خرید کتاب‌های خطّی صرف کرد. این جمله را سر کلاس درس گفته است: «سفیه کسی‏ست که صرفه و غبطه مالی خودش را نداند و خلاصه قدر پول را نشناسد. با این حساب، من سفیه هستم که قدر پول را نمی‌دانم و کتابی خطّی را که منافع شخصی در آن ندارم، می‌خرم. پس من سفیه‬ ‏ام که اتوبوس‏‬ نشین‬ ‏ام ولی بابت کتاب، بی‏دغدغه پول می‌دهم!» او مجموعه هزار و صد جلد کتاب خطّی را طی زمانی نزدیک به بیست سال، خریده بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

نظامنامه جدید وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال تحصیلی ۱۳۱۴_۱۳۱۳ ابلاغ شد و بر آن اساس، تدریس در دانشکده‌های دانشگاه تهران مشروط به داشتن مدرک دکتری یا تصدیق اجتهاد شد. مشکات و عده‏ای از استادان که مرتبه شأن بالاتر از این مباحث بود، رساله‌ها و پایان‌نامه‌هایی نوشتند که تصدیق معادل دکتری به ایشان داده شد. در سال‌های پایانی پادشاهی رضاخان که به خاطر قانون متحدالشکل شدن البسه، روحانیان برای پوشیدن لباس روحانیت باید اجازه اجتهاد یا اجازه حدیث می‌گرفتند، محمد مشکات از آیت‏‬ اللّه‏ سیّد ابوالحسن اصفهانی و آیت‏‬ اللّه‏ ضیاءالدّین عراقی و آیت‏‬ اللّه‏ سیّد محمّد حجت کوه‏‌کمره‏‌ای چندین تصدیق اجتهاد و از مرحوم علاّمه حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی اجازه حدیث گرفت. این اجازات به اصطلاح اهل درایه، از جمله «عوالی» بود، یعنی شخص مُجاز را در زنجیره اتصال اسناد به معصوم با کم‌ترین تعداد سلسله اسناد به معصوم متصل می‌کرد.

محمد مشکات طبع شعر هم داشت و عضو انجمن ادبی ایران هم بود؛ هر چند به سیاق علمای بزرگ هیچ‏گاه به خاطر شاعری شهرت نیافت. او تالیفات زیادی دارد، از جمله: کلمه التوحید لرفع التردید (۱۳۰۵)؛ مشکوة الاسرار فی حل عقد الاسفار (۱۳۰۵)؛ روانشناسی (ترجمه رساله عشق ابن‏سینا؛ ترجمه ضیاءالدّین دری، تصحیح میرزا محمود شهابی، ۱۳۱۵)، الوجیزه (در درایه، از شیخ بهایی، ۱۳۱۶)؛ رگ‏شناسی یا رساله در نبض (ابن سینا، ۱۳۱۷)؛ فواید الدریه (شامل چند رساله از ابن سینا، ۱۳۱۸)؛ دره الاخبار و لمعه الانوار (ترجمه تتمه صوان الحکمه، اثر ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ضمیمه مهر سال پنجم، ۱۳۱۸)؛ وصیت‏نامه محمّدباقر مجلسی (ضمیمه سالنامه ۱۳۲۳)؛ دره التاج لغره الدباج (تألیف قطب‏الدّین شیرازی، جلد اوّل، ۱۳۲۰)؛ دانشنامه (قسمت طبیعیات، از ابن سینا، ۱۳۳۰)؛ دانشنامه (قسمت منطق، از ابن سینا، ۱۳۳۱)؛ تقریرات کتاب بیع (از کتاب شرایع، ۱۳۳۲)؛ تصحیح و تعلیق و مقدمه بر کتاب کلید بهشت، تألیف قاضی سعید قمی، مقدمه و چاپ صحیفه کامله سجادیه، مقدمه بر المحجة البیضاء فیض کاشانی در چهار جلد، مجموعه اشعار به خطّ طاهر خوشنویس، نمونه مختصری از غزل و مثنوی و رباعی (گردآورنده اکرم مهین، به همت سیّد محمّد مشکوة ۱۳۳۶)؛ ارسطاطالیس حکیم، نخستین مقاله ما بعد الطبیعه موسوم به مقاله الالف الصغری (ترجمه اسحق بن حنین با تفسیر یحیی بن عدی و تفسیر ابن رشد با تفسیر و تحقیق و مقدمه و ترجمه سیّد محمّد مشکوة، ۱۳۴۶)؛ فعلیت و امکان در عقد وصع و آرا فارابی و ابن سینا (۱۳۵۶) و…

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

او هم‏زمان با تدریس در دانشگاه تهران در مدرسه عالی سپهسالار نیز به تدریس فلسفه اشتغال داشت. بسیاری از استادان و بزرگان و پیشکسوتان امروز مانند دکتر مهدی محقق نزد او تحصیل کرده‏اند. سرانجام در ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و مدتی به تدریس در دانشکده حقوق دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) پرداخت که آن زمان مرحوم دکتر سیّد حسن امامی (پس از بازنشستگی از دانشگاه تهران) رئیس آن دانشگاه بود، امّا مشکات به دلیل نیاز به مراقبت‌های پزشکی از ۱۳۵۱ به بعد مقیم لندن شد و گاهی یکی یا دو بار در سال به تهران بازمی‏گشت. آنجا در شب‌های محرم و احیا در منزلش مجالس روضه‏‬ خوانی برقرار می‌کرد، و البته که دست از پیگیری کتاب‌ها نمی‌کشید و به شناسایی و فهرست‏‬ برداری کتب خطّی فارسی و عربی موجود در کتابخانه‌های انگلستان می‌پرداخت.

محمد مشکات، سرانجام پس از یک بیماری طولانی در لندن از دنیا رفت، پیکر او را به ایران آوردند و در قم به خاک سپردند.



منیع: خبرگزاری مهر