خاطراتی خواندنی از سرتیم حفاظت مسعود رجوی


به گزارش خبرگزاری تسنیم، چاپ چهارم کتاب «تهران تا تیرانا»؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو، توسط انتشارات شهید کاظمی راهی بازار نشر شد.

سازمان مجاهدین خلق ایران که امروزه با عنوان «منافقین» شناخته می‌شود، در حافظه تاریخی ایرانیان یادآور جنایت، ترور، خیانت و وطن‌فروشی است؛ البته تاریخچه مجاهدین حاوی ابعاد گسترده‌تری است. این سازمان از بدو تأسیس در میانه دهه 40 تا به امروز که در گوشه‌ای از خاک آلبانی و تحت حمایت آمریکا ادامه حیات می‌دهد، منشأ تحولاتی بوده است؛ ترور مستشاران آمریکایی در سال 54، تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیست، تکاپوهای سازمان در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب، فعالیت‌های مجاهدین خلق بعد از سقوط شاه، اعلان جنگ مسلحانه علیه نظام، روی آوردن به ترور مسئولین نظام، ترورهای کور و جنایت علیه مردم ایران، همراهی با صدام و دشمن متجاوز بعثی، راه‌اندازی عملیات فروغ جاویدان علیه جمهوری اسلامی، خیانت‌های متعدد سیاسی، جاسوسی و… تنها بخشی از کارنامه سازمان مجاهدین خلق است که هنوز بعد از گذشت شش دهه از تأسیس، ناگفته‌های بسیاری پیرامون آن وجود دارد.

بدون تردید، روایت و واگویه‌های تاریخی از سوی اعضای سازمان می‌تواند گره‌های تاریخی متعددی را بگشاید. مسعود خدابنده یکی از همین شخصیت‌هاست. او که از پیش از پیروزی انقلاب، سمپات مجاهدین خلق بود، تا سال 1375 که از سازمان برید، تمام رده‌های سازمانی را طی کرد و به نزدیک‌ترین عنصر به مسعود و مریم رجوی تبدیل شد. وی دو دهه سابقه عضویت در سازمان را در کارنامه دارد.

مسعود خدابنده که با نام مستعار «رسول» در سازمان فعالیت می‌کرد، در تابستان 1360 مسئول مستقیم انتقال محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری (عاملین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری و دفتر نخست‌وزیری) بود. وی در بخشی از این کتاب، درباره انتقال کلاهی و کشمیری از ایران می‌گوید: «هم‌زمان با ورود مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر به فرانسه (مرداد 1360)، من از لندن به پاریس اعزام شدم و سپس همراه سعید شاهسوندی برای انتقال یک فرستنده رادیویی 10 کیلوواتی و سایر وسایل ارتباطی از مونیخ به بغداد و ازآنجا به مرز کردستان ایران و از طریق کوهستان به دره زیر سردشت منتقل شدم.

مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. بسیاری از اعضا در آن سال‌ها به‌ویژه بعد از شکست 30 خرداد 60 از طریق مقر ما که آن زمان هم‌جوار مقر حزب دموکرات بود، به دفتر بغداد و از طریق اردن به فرانسه منتقل شدند. ازجمله این‌ها مهدی ابریشمچی و جلال گنجه‌ای بودند که همه آن‌ها را خودم از مرز تحویل گرفتم. محمدرضا کلاهی (عامل انفجار دفتر حزب جمهوری) و مسعود کشمیری (عمل انفجار 8 شهریور) هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند.

مشخص بود که هیچ‌کدام را به خاطر سابقه نمی‌توانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگه‌داشتن و مراقبت از آن‌ها بود. کلاهی (با نام سازمانی کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابل‌استفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (با نام سازمانی باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم…». خدابنده اطلاعات و تحلیل‌های جالبی درباره حیات یا ممات کشمیری و کلاهی دارد.

وی در جای دیگری از خاطراتش می‌گوید: «در مورد انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی (7 تیر 1360) و دفتر نخست‌وزیری (8 شهریور 1360)، فکر نمی‌کنم کسی در اعضا، هواداران، اعضای شورا و یا جداشدگان باشد که نداند این دو عملیات کار سازمان بوده است. رجوی بارها در جلسات خصوصی، این مسئولیت را گردن گرفت. او علناً مسئولیت این دو عملیات را می‌پذیرفت و می‌گفت: این خشم خلق قهرمان بود! عامل اصلی دو عملیات 7 تیر و 8 شهریور 1360، دو نفر به نام‌های محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری بودند؛ کسانی که وظیفه انتقال آن‌ها از ایران، بر عهده من گذاشته شد.»

روایت‌های او از جلسات داخلی سازمان، بدیع و جالب است. مثلاً او ذیل مبحثی با عنوان «نشست معاصی» می‌گوید: «من جزو اولین کسانی بودم که در نشست‌های طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی و ازدواجش با مسعود رجوی شرکت کردم. آن زمان، این جلسات به‌عنوان «نشست معاصی» مشهور بود. جوان‌ترین اعضای حاضر در آن جلسات من بودم و لذا بیشتر ناظر بودم تا فعال. جوهره این نشست‌ها این بود که مسعود با همسر دوستش یعنی مهدی رابطه جنسی برقرار کرده ولی این معصیت و گناه نیست. چون مسعود رهبر است. بعد هم تئوری‌هایی به دنبال این اصل آمد که مثلاً معصوم بودن امامان به این نیست که کاری نکرده‌اند، بلکه بدین خاطر است که بالاتر قرار دارند و آنچه برای مردم معصیت است، نه‌تنها برای آنان معصیت نیست بلکه عین ثواب است!»

روابط سازمان مجاهدین خلق با شخصیت‌هایی چون بازرگان، بنی‌صدر، منتظری و… از جمله فصول مهم خاطرات خدابنده است. خدابنده همچنین اطلاعات بسیار جالبی درباره شخصیت مسعود و مریم رجوی دارد که بیانگر روحیات، اخلاق، سبک زندگی آنان است.

از دیگر فصول مهم و جالب توجه «تهران تا تیرانا»، افشای تلاشی است که سازمان مجاهدین خلق در سال 1367 برای ترور آیت‌الله خامنه‌ای -رئیس جمهور وقت – صورت داد. خدابنده که رابط اصلی این عملیات را می‌شناخت، بعدها جزئیات آن طرح را از وی شنید.

«تهران تا تیرانا» همچنین حاوی رازهایی از پادگان اشرف است. راوی به خوبی فضای داخلی این اردوگاه را ترسیم می‌کند و می‌گوید که چگونه عده‌ای از اعضای سازمان در این کمپ، قربانی زیاده‌خواهی و کینه سرکرده سازمان شدند. خدابنده همچنین در خاطراتش از طرح‌ها و نقشه‌های سازمان برای جذب خوانندگان، هنرمندان و افراد مشهور از جمله خدیجه اشرف‌السادات مرتضایی (مرضیه) سخن می‌گوید.

چاپ چهارم کتاب «تهران تا تیرانا»؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو در 160 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه و با قیمت 120 هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.

انتهای پیام/

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: «من پسرم را هم مثل خودم سیّد محمّد مشکوة (مشکات) نامیدم، چون در ولایت ما از قدیم رسم بود که اگر بچه‬ ‏ای که نطفه‌‏اش بسته شده بود، قبل از این‏که متولد شود، پدرش می‌مُرد، آن بچه را اگر پسر بود، به نام پدرش می‌نامیدند. من پسرم را به نام خودم نامیدم که مرا مُرده فرض کند و روی پای خودش بایستد.»

مقام علمی محمد مشکوه، باعث نشد شانی بالاتر از دیگران برای خود قائل شود و او را به عالمی متواضع و سخت کوش تبدیل کرده بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی
عکس محمد مشکات (پسر)

در میان دانشجویان دانشکده معقول و منقول

سیّد محمّد مشکات در ۱۷ بهمن ۱۲۸۰ شمسی (بیست و هفتم شوال ۱۳۱۹ هجری قمری) متولد شد. زادگاه او بیرجند _حاکم‏‬ نشین قائنات_ بود، که روزگاری از مراکز شیعیان اسماعیلی بوده و بعدتر سربداران سبزوار که شیعه اثنی عشری بودند، اداره اش می‌کردند و نامش کرسی ایالت قهستان شد؛ از قرن دهم به بعد «حاکم‏نشین قائنات» نامیده می‌شد.

محمد، تحصیلات و دروس طلبگی و مقدمات صرف و نحو و معانی و بیان را در مدرسه معصومیه زادگاه خود گذراند، پیش استادانی مانند مرحوم آیت‏اللّه‏ شیخ محمّدباقر گازاری (آیتی) بیرجندی، مرحوم حاج شیخ هادی (هادوی) بیرجندی. پس از تکمیل تحصیلات خود در بیرجند، به حوزه علمیه مشهد رفت از محضر مرحوم ادیب نیشابوری و آقازاده خراسانی استفاده کرد. در سال ۱۲۹۹ شمسی از مشهد به تهران آمد و در مدرسه محمودیه مستقر شد و تحصیل معقول و منقول را در حوزه تهران ادامه داد. سپس وارد مدرسه سپهسالار جدید (مدرسه شهید مطهری کنونی) شد. در ۱۳۱۱ به دعوت وزارت معارف وقت، مدرس همان مدرسه شد و تا هنگام گشایش رسمی دانشکده معقول و منقول، به تدریس شرح منظومه حکمت حاج ملأ هادی سبزواری، شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا، و بخش الهیات شفای ابن سینا مشغول بود.

پس از تعطیل مدرسه معقول و منقول، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران شد و به تدریس فقه و اصول در این دانشکده پرداخت. سرانجام، به همراه اساتیدی چون مرحوم سیّد محمّدکاظم عصار، بدیع‏الزمان فروزانفر، میرزا محمود شهابی خراسانی، جلال همایی، آقا محمّد سنگلجی و دیگران به استادی دانشگاه رسید و در دانشکده الهیات به تدریس معقول و در دانشکده حقوق به تدریس فقه اسلامی پرداخت، تقریراتی در حقوق خانواده و بیع از وی به چاپ رسیده است که جنبه درسی داشت هم اکنون در گنجینه اسناد دانشکده الهیات تابلویی برای معرفی این استاد با عکس و نمونه امضای او قرار گرفته است.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

سید محمد را با علاقه اش به نسخه‬ ‏شناسی و عشقش به کتاب‌های خطّی می‌شناختند، او تصنیفات و تألیفات و تصحیحات زیادی داشت، در فلسفه و کلام و تاریخ صاحب‏نظر بود و شعر هم می‌گفت. مهم‌ترین کارش اما گردآوری و معرفی نسخه‌های خطّی بود، که تمام دارایی خود را صرف آن کرد و سرانجام آن کتاب‌های خطّی گران‏قیمت را بخشید به دانشگاه تهران؛ با این شرط که دانشگاه گنجینه‏ای مستقل برای حفظ نسخه‌های خطّی درست کند و آنها را به درستی در آن مرکز نگاه دارد برای استفاده اهل دانش و فرهنگ. اینطور بود که زمینه را فراهم کرد برای تأسیس کتابخانه‏ی مرکزی این دانشگاه.

رئیس وقت دانشگاه تهران علی‌اکبر سیاسی، آنها را به مثابه سنگ بنای بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و پایه تأسیس کتابخانه قرار داد؛ به علت آن‏که هر یک از دانشکده‌های دانشگاه کتابخانه‏ای مستقل داشت، قرار کلی بر آن شده بود که کتاب‌های خطّی و آثار مربوط به ایران به شکل مرکزی فراتر از کتابخانه‌های دانشکده‌ها، در محل ثابتی جمع‏آوری شود و از نظر مدیریت، جزئی از «اداره انتشارات و روابط دانشگاهی» باشد، که رئیس آن در آن زمان دکتر پرویز ناتل خانلری بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی
توصیه نامه محمد مشکات برای محمدتقی دانش پژوه

از گنجینه اسناد دانشکده الهیات دانشگاه تهران

سرانجام، زیر نظر هیأت رئیسه دانشگاه تهران مقدمات فهرست‏نویسی کتب خطّی اهدایی مرحوم مشکات فراهم شد، محمدتقی دانش‌پژوه که معاون کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران و شاگرد و همکار و دوست مشکوه بود، به مدیریت و صاحب‌جمعی آن منصوب شد. همزمان هم برای بیان اهمیت کتاب‌های خطی و شناسایی آنها، محمدتقی دانش‌پژوه و علینقی منزوی توسط خود مشکات معرفی و برای فهرست‌نگاری آن مجموعه برگزیده شدند. این دو نفر در مدت هشت سال آن نسخه‌ها را فهرست نویسی و در هفت مجلد گردآوری کردند.

مشکات کتاب را خوب می‌شناخت، ماجراهای خرید کتاب‌های خطی او زیاد است، وقتی برای خرید کتاب خطّی که وصف آن را شنیده بود، رنج سفر را از تهران به اصفهان به جان خریده بود و شب دیر هنگام به محل رسیده بود. شب را پشت در خانۀ دارندۀ آن نسخه خطّی بیتوته کرده بود که مبادا فرصت از کف او بیرون برود و دیگری زودتر از او آن کتاب را بیابد و بخرد! به گفته اکبر ثبوت او تمام دارایی اش را برای خرید کتاب‌های خطّی صرف کرد. این جمله را سر کلاس درس گفته است: «سفیه کسی‏ست که صرفه و غبطه مالی خودش را نداند و خلاصه قدر پول را نشناسد. با این حساب، من سفیه هستم که قدر پول را نمی‌دانم و کتابی خطّی را که منافع شخصی در آن ندارم، می‌خرم. پس من سفیه‬ ‏ام که اتوبوس‏‬ نشین‬ ‏ام ولی بابت کتاب، بی‏دغدغه پول می‌دهم!» او مجموعه هزار و صد جلد کتاب خطّی را طی زمانی نزدیک به بیست سال، خریده بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

نظامنامه جدید وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال تحصیلی ۱۳۱۴_۱۳۱۳ ابلاغ شد و بر آن اساس، تدریس در دانشکده‌های دانشگاه تهران مشروط به داشتن مدرک دکتری یا تصدیق اجتهاد شد. مشکات و عده‏ای از استادان که مرتبه شأن بالاتر از این مباحث بود، رساله‌ها و پایان‌نامه‌هایی نوشتند که تصدیق معادل دکتری به ایشان داده شد. در سال‌های پایانی پادشاهی رضاخان که به خاطر قانون متحدالشکل شدن البسه، روحانیان برای پوشیدن لباس روحانیت باید اجازه اجتهاد یا اجازه حدیث می‌گرفتند، محمد مشکات از آیت‏‬ اللّه‏ سیّد ابوالحسن اصفهانی و آیت‏‬ اللّه‏ ضیاءالدّین عراقی و آیت‏‬ اللّه‏ سیّد محمّد حجت کوه‏‌کمره‏‌ای چندین تصدیق اجتهاد و از مرحوم علاّمه حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی اجازه حدیث گرفت. این اجازات به اصطلاح اهل درایه، از جمله «عوالی» بود، یعنی شخص مُجاز را در زنجیره اتصال اسناد به معصوم با کم‌ترین تعداد سلسله اسناد به معصوم متصل می‌کرد.

محمد مشکات طبع شعر هم داشت و عضو انجمن ادبی ایران هم بود؛ هر چند به سیاق علمای بزرگ هیچ‏گاه به خاطر شاعری شهرت نیافت. او تالیفات زیادی دارد، از جمله: کلمه التوحید لرفع التردید (۱۳۰۵)؛ مشکوة الاسرار فی حل عقد الاسفار (۱۳۰۵)؛ روانشناسی (ترجمه رساله عشق ابن‏سینا؛ ترجمه ضیاءالدّین دری، تصحیح میرزا محمود شهابی، ۱۳۱۵)، الوجیزه (در درایه، از شیخ بهایی، ۱۳۱۶)؛ رگ‏شناسی یا رساله در نبض (ابن سینا، ۱۳۱۷)؛ فواید الدریه (شامل چند رساله از ابن سینا، ۱۳۱۸)؛ دره الاخبار و لمعه الانوار (ترجمه تتمه صوان الحکمه، اثر ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ضمیمه مهر سال پنجم، ۱۳۱۸)؛ وصیت‏نامه محمّدباقر مجلسی (ضمیمه سالنامه ۱۳۲۳)؛ دره التاج لغره الدباج (تألیف قطب‏الدّین شیرازی، جلد اوّل، ۱۳۲۰)؛ دانشنامه (قسمت طبیعیات، از ابن سینا، ۱۳۳۰)؛ دانشنامه (قسمت منطق، از ابن سینا، ۱۳۳۱)؛ تقریرات کتاب بیع (از کتاب شرایع، ۱۳۳۲)؛ تصحیح و تعلیق و مقدمه بر کتاب کلید بهشت، تألیف قاضی سعید قمی، مقدمه و چاپ صحیفه کامله سجادیه، مقدمه بر المحجة البیضاء فیض کاشانی در چهار جلد، مجموعه اشعار به خطّ طاهر خوشنویس، نمونه مختصری از غزل و مثنوی و رباعی (گردآورنده اکرم مهین، به همت سیّد محمّد مشکوة ۱۳۳۶)؛ ارسطاطالیس حکیم، نخستین مقاله ما بعد الطبیعه موسوم به مقاله الالف الصغری (ترجمه اسحق بن حنین با تفسیر یحیی بن عدی و تفسیر ابن رشد با تفسیر و تحقیق و مقدمه و ترجمه سیّد محمّد مشکوة، ۱۳۴۶)؛ فعلیت و امکان در عقد وصع و آرا فارابی و ابن سینا (۱۳۵۶) و…

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

او هم‏زمان با تدریس در دانشگاه تهران در مدرسه عالی سپهسالار نیز به تدریس فلسفه اشتغال داشت. بسیاری از استادان و بزرگان و پیشکسوتان امروز مانند دکتر مهدی محقق نزد او تحصیل کرده‏اند. سرانجام در ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و مدتی به تدریس در دانشکده حقوق دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) پرداخت که آن زمان مرحوم دکتر سیّد حسن امامی (پس از بازنشستگی از دانشگاه تهران) رئیس آن دانشگاه بود، امّا مشکات به دلیل نیاز به مراقبت‌های پزشکی از ۱۳۵۱ به بعد مقیم لندن شد و گاهی یکی یا دو بار در سال به تهران بازمی‏گشت. آنجا در شب‌های محرم و احیا در منزلش مجالس روضه‏‬ خوانی برقرار می‌کرد، و البته که دست از پیگیری کتاب‌ها نمی‌کشید و به شناسایی و فهرست‏‬ برداری کتب خطّی فارسی و عربی موجود در کتابخانه‌های انگلستان می‌پرداخت.

محمد مشکات، سرانجام پس از یک بیماری طولانی در لندن از دنیا رفت، پیکر او را به ایران آوردند و در قم به خاک سپردند.



منیع: خبرگزاری مهر

چاپ جلد اول خاطرات یک اطلاعاتی؛ از خنثی‌کردن کودتا تا اعدام قطب‌زاده


به گزارش خبرنگار مهر، جلد اول «من اطلاعاتی بودم؛ خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی؛ از تعقیب و مراقبت سپاه و کشف کودتاها تا ورود به وزارت اطلاعات» با مصاحبه و پژوهش رضا اکبری آهنگر و خاطره‌نگاری راضیه ولدبیگی به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شده است.

کتاب پیش‌رو، این‌گونه وارد متن، و فصل اولش با عنوان «کودکی و نوجوانی» این‌گونه شروع می‌شود: همان‌لحظه، همان یک‌جمله مسیر زندگی‌ام را زیر و رو کرد؛ و الا شاید من هم کمونیست می‌شدم و علیه جمهوری اسلامی کارهای خطرناکی می‌کردم. می‌شدم یکی مثل خودشان؛ همان‌هایی که تا این‌نظام و انقلاب متولد شد، چنگ و دندان نشان دادند تا مبادا نفسی بکشد. شاید جزو سازمان مجاهدین خلق [منافقین] می‌شدم و راحت آدم می‌کشتم. یا تروریست ابلهی که چون مافوقم دستور داده، زن و بچه‌ای را که در کوچه‌ای تنگ با وحشت به من خیره شده‌اند را بی‌دلیل، به رگبار می‌بستم.

این‌کتاب دربرگیرنده خاطرات یک‌افسر اطلاعاتی در بازه زمانی ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۲ است و انتشار آن برای اولین‌بار رخ می‌دهد. چون تا پیش از این، کتابی از خاطرات افسران اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران منتشر نشده است. ابتدای انقلاب، خنثی‌کردن کودتا، اعدام صادق قطب‌زاده و ورود به وزارت اطلاعات، ازجمله خاطراتی هستند که راوی این‌کتاب در جلد اول آن روایت کرده است.

جلد اول «من اطلاعاتی بودم» ۱۳ فصل دارد که به این‌ترتیب‌اند:

«کودکی و نوجوانی»، «عضویت در سپاه»، «بازماندگان کودتا»، «ورود به ستاد اطلاعات سپاه»، «جبهه جنگ»، «صادق قطب‌زاده»، «آقای سیدکاظم شریعتمداری»، «ترورهای پنهان»، «ملی‌گرایان»، «ورود به بخش حفاظت اطلاعات سپاه»، «ورود به وزارت اطلاعات»، «فرق نوظهور و عرفان‌های کاذب» و «شکنجه در سپاه».

در بخشی از فصل «شکنجه در سپاه» از این‌کتاب می‌خوانیم:

در مورد متهمان اقتصادی که قضیه فوری نبود، کار ساده‌تر پیش می‌رفت. می‌شد کوتاه آمد چون جان کسی در خطر نبود هرچند مسئله جدی بود. اما اگر شما بعد از روزها تلاش و مراقبت‌های سخت و پیچیده و صرف زمان زیاد و بی‌خوابی کشیدن، ببینید قرار است همین الان سوژه، فلان ساختمان را منفجر کند و مواد منفجره را در محلی جاسازی کرده و چاشنی آن را دست شخص دیگری سپرده که هرچقدر هم بگردید و بدوید و پدر خودتان را در بیاورید نمی‌توانید به موقع پیدایش کنید، و برای خثنی‌سازی آن بمب لعنتی هم فقط سه‌ساعت وقت دارید، آن‌وقت چطوری باید ساختمان و مردم بیگناه و بی‌خبر داخل آن‌جا را نجات دهید؟ می‌نشینید طرف را نصیحت می‌کنید که «آقا این‌کارها خوب نیست؟ نجات بشر و نوع دوستی شما کجا رفته، کشتار مردم کار بسیار زشتی‌ست؟» آن‌موقع نصیحت جواب نمی‌دهد، هرطور شده با حربه‌ای باید بتوانید افراد جامعه را در فرصت کمی که دارید از مرگ حتمی نجات دهید.

در جریان همان کیس تبریز که سوژه را دستگیر کردیم، یکی از بچه‌های تبریز همانجا او را خواباند روی ماشین، گردنش را کشید و دستش را آورد پشت و محکم گرفت چون شرایط حساس است و ما نمی‌دانیم طرف ممکن است چه عکس‌العملی نشان دهد، مجبوریم سریع باشیم یا مثلا اعضای منافقین را باید یک‌جوری می‌گرفتیم که فرصت نکند سیانورش را بخورد. اول دست‌هایش و بعد دهنش را می‌گرفتند. اگر فرصت می‌کرد سیانور می‌خورد باید سریع پادزهر را به دهانش می‌ریختند که نمیرد. یا مثلا در جریان آقای گیلانی گفتم که چقدر ایشان دقت داشت که اینها توبه کنند بعد اعدام شوند. اینها به خاطر همان فرمایش آقا بود که جای جلاد و مظلوم نباید عوض شود و می‌بایست در این‌موارد کاملا اتفاقات تبیین و حقایق روشن شود.

اما خود منافقین، وحشیانه‌ترین جنایت‌ها را می‌کردند. همان شکنجه‌هایی که جمهوری اسلامی را به آن متهم کردند همان‌ها را خودشان انجام دادند، آن‌سه نیرویی که به دست منافقین اسیر شدند؛ برای گرفتن اطلاعات و اقرار؛ زنده‌زنده پوست سرشان را کنده بودند! گفتنش برایم خیلی سخت است؛ خیلی سخت، با اطوی داغ پوسشان را سوزاندند و شکنجه‌های دیگری که برخی از آنها قابل ذکر نیست. یک آمپول زدن درد دارد چه برسد به این‌کارها و بعد نیمه‌جان در گودالی دفنشان کردند. اما حالا اعضای سازمان یا کسانی که به خارج از کشور رفته‌اند ادعا می‌کنند که چندساعت به آنها دست‌بند قپانی زده‌اند و شکنجه شده‌اند!

این‌کتاب با ۲۴۰ صفحه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

بحث بر سر جنجالی‌ترین کتاب آل احمد/مشکل امروز، غرب‌پرستی است نه غرب‌زدگی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سی و ششمین نشست «صد کتاب ماندگار قرن» به بررسی «غرب‌زدگی»، اثر شناخته‌شده و جنجالی جلال آل احمد اختصاص داشت. بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه، در این نشست که امروز، نهم شهریورماه، در کتابخانه ملی برگزار شد، با طرح این پرسش که «آیا بحث از مفهوم غرب‌زدگی جلال آل احمد امروز ضرورت دارد یا خیر و آیا این مقوله کهنه نشده و بوی نا نگرفته است و جامعه از این مقوله عبور نکرده است؟»، گفت: به نظرم، جامعه ما بیش از هر دوره تاریخی دیگری به طرح مقوله غرب‌زدگی نیازمند است؛  و اگر احساس می‌کنیم که این مقوله امروز کهنه شده به این دلیل است که امروز ما با غرب‌زدگی مواجه نیستیم، بلکه با «غرب‌پرستی» و «غرب‌سالاری» مواجهیم. این مسئله امروز به قدری اهمیت دارد که آینده ایران، جهان اسلام و آینده بشریت و جهان سوم و کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین منوط به فهم عمق این مقوله است.

این استاد فلسفه با اشاره به جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران، آن را نقطه عطفی در تاریخ کشور دانست که سبب شد تا ما وارد یک دوره تاریخی جدیدی شویم و جدال ایرانیان با غرب وارد مرحله خطیری شود. عبدالکریمی اضافه کرد: همه ما امروز احساس خطر می‌کنیم که شاید از ایران و ایرانیت چیزی باقی نماند و ایران به زمین سوخته تبدیل شود. بخشی از این بحران نتیجه غرب‌زدگی است که در کشور وجود دارد؛ جریانی که خودباخته و بی‌اعتماد به نفس در عرصه سیاست بین‌الملل، فرهنگی و … است و می‌گوید: بده برود، چرا مقاومت کنیم؟ و معتقد است، تمام بدبختی ما برای مقاومت است که سبب شده هزاران میلیارد هزینه کنیم. بین این تفکر و بخشی از جریان شبه‌روشنفکری که در آن گفتمان جلال و شریعتی را استهزا می‌کند، با مفهوم غرب‌زدگی شدیداً پیوند وجود دارد.

او با تأکید بر اینکه درباره غرب‌زدگی باید به نحو جدی‌تری بیندیشیم، یادآور شد: گفتمان غرب‌زدگی با انقلاب اسلامی نسبت دارد. غرب‌زدگی و گفتمان «بازگشت به خویشتن» دکتر شریعتی که استمرار جلال بود، در پارادایم ذهنی ما ایرانیان نقش جدی داشت و اساساً انقلاب با گفتمان غرب‌زدگی عجین شده بود. البته این نسبت پارادوکسیکال است. انقلاب همان چیزی نبود که جلال گفت، اما پیوند وسیعی بین این دو وجود دارد؛ لذا اندیشیدن به مقوله غرب‌زدگی جلال یا شریعتی به یک معنا اندیشیدن به سرشت انقلاب و آینده و سرنوشت ایران و خودمان است. 

عبدالکریمی، آل احمد را یکی از اثرگذارترین نویسندگان دهه 40 معرفی کرد و گفتمان غرب‌زدگی او را تحت تأثیر گفتمان جهانی دانست و گفت: یکی از ویژگی‌های روشنفکران این بود که اسیر اینجا و اکنون هستند، این ویژگی روشنفکر است، اما متفکر و فیلسوف اینطور نیست. تفکر موقعیت‌مند است و هیچ‌کس نمی تواند بیرون از زمان و مکان بیندیشد، اما روشنفکران به شدت اسیر اکنون هستند؛ در حالی که فیلسوف فراخنای بزرگتر و در بستر تاریخ و تمدن را می‌نگرد؛ به همین دلیل غرب‌زدگی جلال و گفتمان او تا حدود زیادی تحت تأثیر روشنفکری جهانی در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم است، زمانی که انقلابات نیچه و هایدگر جهان را فراگرفته و زمانی که پساساختارگرایان دارند ظهور پیدا می‌کنند و جهان سوم علیه امپریالیسم خروج کرده و افرادی مانند اقبال لاهوری، طه یاسین، مالکوم ایکس، امام موسی صدر و دیگران ظهور کرده‌اند. 

این استاد فلسفه با بیان اینکه جلال، پژواک زمان خود بود، خطاب به روشنفکران منتقد او گفت: روشنفکر امروز که غرب‌زدگی را بوی نا گرفته و بازگشت به خویشتن شریعتی را به معنای بازگشت به خویش(ابزار کشاورزی) توصیف می‌کنی، تو نیز اسیر گفتمان حاکم بر روزگار خودت هستی؛ این در حالی است که بعد از فروپاشی شوروی، تفسیر خطی از تاریخ شکست خورد، آرمان‌گرایی شکست خورد و لیبرالیسم غلبه پیدا کرد. در چنین شرایطی تو نیز اسیر فضای تاریخی خودت هستی و پژواک زمان خودت.

آیا جلال مفهوم غرب‌زدگی را از فردید وام گرفت؟

بحث دیگر عبدالکریمی به تفاوت و تشابه مفهوم غرب‌زدگی در نظر آل احمد و فردید اختصاص داشت. او در پاسخ به این پرسش که آیا جلال، این مفهوم را از فردید گرفته بود یا خیر، گفت: جلال مفهوم غرب‌زدگی را از فردید گرفت. اولین‌بار فردید بود که مفهوم غرب‌زدگی را مطرح کرد اما میان آنچه جلال و فردید گفته‌اند، فاصله بسیار بسیار عمیقی وجود دارد تا آنجا که فردید از دست آل احمد عصبانی بود و می‌گفت جلال گند زد به گفتمان غرب‌زدگی من.

او با بیان اینکه گفتمان انقلاب ایران به گفتمان جلال نزدیک‌تر است تا فردید، اضافه کرد: امروز به شدت نیازمندم که اندیشه فردید را درک کنیم. امروز ما شاهد گسست تاریخی و انقطاع تاریخی از هویت خویش هستیم، تا جایی که در نظر برخی به خودزنی می‌رسیم؛ نگاهی که هر آنچه مربوط به خودشان است، انکار می‌کند و می‌خواهند مضمحل در فرهنگ جهانی شود. این نگاه به شدت از نظر استراتژیک و تمدنی ما را تهدید می‌کند. آن هم در شرایطی که بسیاری از روشنفکران ما ناتویی و اینترنشنالی هستند و مبارزه با استعمار فرهنگی را استهزا می‌کنند. 

عبدالکریمی با اشاره به مفهوم غرب‌زدگی در جهان گفت: تنها مفهومی که از ایران وارد ادبیات جهانی در علوم انسانی شد، غرب‌زدگی بود که البته به اشتباه به نام جلال ثبت شد. او در این عرصه تنها نبود، دیگرانی چون احسان نراقی، دکتر شریعتی، داریوش آشوری و این اواخر مرتضی آوینی تحت تأثیر این گفتمان هستند اما چهره بارز این گفتمان، شریعتی و آل احمد است. 

معنا و مفهوم غرب در نظر آل احمد

این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که «معنا و مفهوم غرب‌زدگی در نظر آل احمد چیست؟» ادامه داد: در نظر آل احمد، غرب مفهوم جغرافیایی ندارد؛ البته گاه در برخی عبارات می‌توان این مفهوم را استنباط کرد. در نظر او، غرب یعنی ممالک سیر و شرق یعنی ممالک گرسنه. غرب یعنی جایی که ماشین را تولید می‌کند، غرب یعنی جایی که آب و رنگ دموکراسی دارد، خدمات اجتماعی ارائه می‌دهد و … و شرق، یعنی جایی که مرگ و میر زیاد است، سرانه درآمد اندک است و … . غرب‌زدگی برای جلال، معانی متعددی دارد. در نظر او، غرب‌زدگی وابستگی به ماشین و تکنولوژی است و این وابستگی، وابستگی سیاسی و اقتصادی را به همراه دارد. 

به گفته عبدالکریمی، جلال یک سری عوارض اجتماعی و فرهنگی غرب‌زدگی را بیان می‌کند که امروز در جامعه ما به شدت حدت وجود دارد: بی‌ریشگی تاریخی که نسل جدید و حتی روشنفکران ما را در بر گرفته، پشت کردن به سنت، احساس کم خودبینی در برابر غرب و در نهایت تن دادن به بردگی غرب. آل احمد معتقد است نسبت ما به غرب در 300 سال قبل تغییر کرده است، ما غربی را پیش از این با نسبت خود می‌سنجیدیم، اما امروز ما خودمان را با معیارهای غربی می‌سنجیم. این همان نگاهی است که ادوارد سعید نیز مطرح می‌کند؛ یعنی با نگاه دیگری به خودت نگاه کنی. آل احمد نمونه‌هایی از عوارض این نوع نگاه را در مسائلی مانند ناکارآمدی سیستم آموزش، دوری از زبان فارسی و … بیان می‌کند.

انسان غرب‌زده در نظر جلال، بی‌ریشه است

او ادامه داد: در برخی از آثار جلال، غرب‌زدگی تا سر حد قرتی‌بازی تنزل پیدا می‌کند: کسی که خوراکش خوراک خودش نیست، لباسش لباس خودش نیست، فرنگی‌مآب است، مردی که سوسول است، دائماً به سر و روی خودش می‌رسد و … . در این دیدگاه، آل احمد برای اثبات رشد غرب‌زدگی به افزایش خرید محصولات آرایشی به عنوان مصادیق آن اشاره می‌کند. او ریشه‌های غرب‌زدگی را در تاریخ و در هجوم مغول‌ها، حمله اسکندر و مسلمانان می‌داند و معتقد است حمله اسکندر اولین زمینه‌های اشاعه فرهنگ غربی در کشور را پدید آورد.

عبدالکریمی با بیان اینکه آل احمد نهایتاً ریشه اصلی غرب‌زدگی را در فقدان مدنیت و شهرنشینی می‌داند و معتقد است چون به مدرنیته نرسیدیم، دچار خودباختگی شدیم، افزود: انسان غرب‌زده در نظر جلال، بی‌ریشه است و هویت بومی‌اش در هویت غربی، رنگ باخته است. او راه حل هم ارائه می‌دهد؛ نخست آنکه خودمان باید ماشین تولید کنیم و دیگر اینکه به سنت تاریخی خودمان برگردیم. آل احمد وقتی به سنت مراجعه می‌کند، آن را منبعی برای مبارزه می‌فهمد و می‌خواهد مثلاً با دست گذاشتن روی مفهوم شهادت یا شیخ فضل‌الله نوری، به مبارزه برخیزد. در واقع، سنت برای جلال یک منبع برای مبارزه سیاسی است.

این استاد فلسفه با تأکید بر اینکه «گاهی غرب‌زدگی برای خود جلال هم مشخص نیست»، تأکید کرد: حرف اصلی من این است که تحول غرب‌زدگی از سید احمد فردید تا جلال آل احمد را باید درک کنیم و این به شدت می‌تواند امروز به ما کمک کند. آنچه فردید به منزله غرب زدگی می‌فهمد، یک امر جهانی است. غرب با مدرنیته جهانی شد، لذا برای فردید غربی شدن یعنی متافیزیک شدن. یعنی یک سنت نظری که از سقراط و افلاطون شروع شده و تا دوران کنونی مانند مارکس ادامه دارد. فهم خاصی از جهان که با سنت ما متفاوت است. در این سنت اسطوره‌ها زوده شدن، فاهمه و عقل شأنی پیدا می‌کند که در هیچ سنن تاریخی نبود و عقل معنایی پیدا می‌کند که با معنای خرد در دیگر سنن متفاوت است و امانیسم غلبه دارد و منطق‌پرستی و منطق سالاری برتری دارد. سنن شرقی اصلاً اینطور نیست و روشنفکر ما که درکی از این مطالب ندارد.

او با بیان اینکه امروز به قدری ما درگیر قیل و قال سیاسی هستیم که مسائل اخلاقی و کلی جامعه را فراموش کرده‌ایم، یادآور شد: امروز باید پرچم جلال را بلند کنیم، نه با فهم دوره جلال بلکه با فهم متافیزیکی. جامعه ما یک جانبه‌گرایی دارد و این، کشور را نابود می‌کند. دو قطبی‌ها چشمه خودآگاهی‌ جامعه را کور کرده و اگر این چشمه گشوده نشود، سرنوشت بسیار تلخی در انتظار ماست.

ماجرای چاپ جنجالی‌ترین کتاب جلال 

عسگر نوروزی، پژوهشگر سازمان اسناد و کتابخانه ملی، نیز در بخشی از این نشست، «غرب‌زدگی» آل احمد را از جمله تأثیرگذارترین آثار یک قرن اخیر دانست و با اشاره به ممنوعیت چاپ این کتاب در دوره پهلوی، گفت: پس از اینکه وزارت فرهنگ از انتشار «غرب‌زدگی» خودداری می‌کند، آل احمد آن را در کتاب ماه در سال 1341 منتشر می‌کند که این کار در نهایت منجر به توقیف کتاب ماه می‌شود. پس از آن، آل احمد کتاب غرب‌زدگی را بازنویسی می‌کند و به چاپخانه می‌سپارد. در چاپخانه نیز وقتی کتاب زیر چاپ بود، در اسفند 1343 توقیف می‌شود. آل احمد پس از آن تصمیم می‌گیرد که بخشی از متن کتاب را احتمالاً به صورت میکروفیلم به لندن بفرستد تا آن را در خارج از کشور چاپ کنند. خودش می‌گوید که در زمان حیات نویسنده متن اولیه در تیراژ وسیع چه در داخل و چه در خارج از کشور بارها چاپ شد.

وی ادامه داد: توجه به کتاب «غرب‌زدگی» نه تنها پس از مرگ او کاهش نیافت بلکه در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی اقبال به جلال و غرب‌زدگی رشد جهش‌گونه یافت. این کتاب از زمانی که نوشته می‌شود تا زمان درگذشت جلال، جزو کتاب‌های ممنوعه بوده که حاکمیت روی آن حساسیت داشته و به صورت زیر پله‌ای چاپ می‌شد.

نوروزی افزود: انتشار کتاب «غرب‌زدگی» نه تنها موجب شد تا توجهات به سمت آل احمد جلب شود، بلکه به نوعی موجب طرح اندیشه‌هایی از این دست توسط صاحبان فکر شد؛ از دکتر علی شریعتی گرفته تا احسان نراقی در «غربت غرب» و آرای داریوش شایگان.

پیشگویی‌های جلال

هاشم آقاجری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، نیز در بخشی از این نشست با بیان اینکه آل احمد در این کتاب، غرب را بیشتر از منظر اقتصادی و ماشین و تکنولوژی تعریف می‌کند، در حالی که غرب قابل تقلیل به این نیست، گفت: از نظر من، «غرب‌زدگی» را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد. بخش نخست، تاریخی است که خطاهایی در آن وجود دارد که اگر بخواهیم روی آن بحث کنیم، زمان زیادی می‌طلبد. در نظر او در این بخش، که حدود چهار فصل را شامل می‌شود، حمله تیمور توطئه واتیکان است و مشروطیت را حاصل توطئه بریتانیا در رقابت با روسیه برای رسیدن به نفت می‌داند و … .

وی ادامه داد: اما جلال در بخش دوم کتاب که بخش اصلی آن است، پیش‌گویی‌های داهیانه‌ای دارد. به قول خودش، دانشمندان تلاش دارند زلزله را پیشگویی کنند، اما اسبی که در طویله است، بدون اینکه علم این را داشته باشد، احساس می‌کند دارد زلزله می‌آید. جلال هم احساس کرد که دارد زلزله‌ای رخ می‌دهد و سر به بیابان گذاشت. 

به گفته او؛ کتاب «غرب‌زدگی» جلال را امروز باید به عنوان یک اثری مطالعه کنیم که بازنمای یک موقعیت تاریخی ایران در شرایط خاص است. جلال، شریعتی و روشنفکران دیگر محصول دورانی بودند که دست‌پخت استراتژیک سیاست‌های دیکتاتوری وابسته داخلی بود که رو به سوی نوعی مدرنیزاسیوین آمرانه استبدادی پر از تناقض داشت.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ژاله آموزگار به دانشکده ادبیات بازگشت؛ غافل از بزرگی خود هستیم


به گزارش خبرنگار مهر، ژاله آموزگار پس از سه سال به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بازگشت و دیروز یکشنبه ۲۳ دی در حاشیه جلسه معارفه رئیس جدید دانشکده ادبیات جواد اصغری، و تودیع رئیس قبلی این دانشکده عبدالرضا سیف گفت: پیشتر از این جلسه از پله‌ها بالا رفتم و با دانشجویان عزیزم هم سخن شدم، و هیچ وقت احساس خستگی نکردم.

وی افزود: دانشگاه تهران یک میراث فرهنگی است. فرق دارد با دانشکده‌های متعددی که در همه جا برپا شده و بسیار هم ارزشمند هستند؛ آن روز خدمت آقای حسینی عرض کردم، مؤسسه دهخدا و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران از یک مؤسسه فرهنگی بالاترند و میراث فرهنگی هستند. این‌مکان، اولین دانشگاه است، بزرگانی را تربیت کرده که ما توسط آنها در دنیا شناخته می‌شویم.

این‌استاد ادبیات گفت: به عنوان یک استاد دانشکده ادبیات همیشه افتخار کردم. نمی‌خواهم تحقیقات استادان سایر رشته‌ها را بی‌ارزش کنم، ولی به عنوان یک ایرانی می‌توانم بگویم اگر می‌توانیم سرمان را در دنیا بلند کنیم، به‌خاطر زبانمان و ادبیاتمان و تفکرمان، و به فلسفه‌ای که در همین دانشکده توسط استادان درجه یک درس داده شده است. اگر اسمشان را بشمارم همه ما باید تمام قد بلند بشویم. ما فروزان‌فرها داشتیم، کسانی خیلی بالاتر داشتیم، این‌ها هنوز اسم ما را در دنیا بلند می‌کنند. از سیمرغ و عطار همه‌جا سخن می‌گویند و فیلم می‌سازند و شاید غافل باشیم که چه‌قدر از این لحاظ بزرگ هستیم.



منیع: خبرگزاری مهر

پرواز قیمت‌ها در بازار کاغذ


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روند افزایش قیمت کاغذ که از حدود یک ماه پیش آغاز شده، امروز به بالاترین میزان خود در پنج ماه نخست سال رسید. در حال حاضر، قیمت هر بند کاغذ تحریر 100 در 70 با گرماژ 70 گرم در بازار با قیمت یک میلیون و 900 هزار تومان عرضه می‌شود؛ یعنی با افزایش حدود 200 هزار تومانی از هفته پیش تاکنون.

همچنین هر بند کاغذ 60 در 90 با گرماژ 70 نیز با افزایش 300 هزار تومانی، به قیمت یک میلیون و 600 هزار تومان در هر بند رسیده است. کاغذ تحریر 70 در 100 با گرماژ 80 نیز در هر بند با قیمت دو میلیون و 100 هزار تومان عرضه می‌شود.

 

کاغذ گلاسه 70 در 100 با گرماژ 90 نیز هر کیلوگرم 93 هزار تومان و کاغذ گلاسه 70 در 100 با گرماژ 128 نیز هر کیلوگرم، 92 هزار تومان توزیع می‌شود. کاغذ روزنامه نیز که در هفته‌های اخیر با کمبود در عرضه مواجه بود، بدون تغییر در قیمت نسبت به هفته گذشته، هر کیلوگرم 59 هزار تومان در دسترس متقاضیان است.

افزایش قیمت کاغذ در حالی در بازار ادامه دارد که برخی از کارشناسان آن را حباب ناشی از نوسانات قیمت ارز می‌دانند و نه نتیجه کمبود کالا در بازار. هرچند که برخی از فعالان بازار علت را در تقاضای تولیدکنندگان نوشت‌افزار هم عنوان می‌کنند، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که پرواز قیمت‌ها در بازار بیشتر ناشی از هیجانات اوضاع اقتصادی امروز است که بر قیمت دیگر اقلام نیز تأثیر گذاشته. 

در چنین شرایطی، نبود نظارت کافی بر بازار و از سوی دیگر، عدم اهتمام و نداشتن برنامه مشخص مسئولان در قبال تقویت تولید کاغذ ایرانی، سبب شده تا بازار کاغذ، علی‌رغم سال‌های گذشته، روند تدریجی افزایش قیمت را در شش ماهه نخست سال تجربه کند.

برخی از فعالان هشدار می‌دهند که در صورت نداشتن برنامه مشخص در قبال کاغذ، روند افزایش قیمت در شش ماهه دوم شیب بیشتری خواهد گرفت.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

پس از جشنواره فجر، سخت‌گیرتر شده‌ام؛ شاعر جوان نباید مغلوب غرور شود!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: حسین دهلوی شاعر جوانی است که سال گذشته با کتاب «دلبستگی» در بخش «شعر بزرگسال» هجدهمین جشنواره شعر فجر برگزیده شد. از دهلوی پیش از این دو کتاب دیگر به نام‌های «مجنون در تهران» ‌ توسط انتشارات سپیده‌باوران و «آشفتگی» ‌ توسط انتشارات «نزدیکتر» ‌ منتشر شده است.

به بهانه نزدیک شدن به نوزدهمین جشنواره شعر فجر، سراغ دهلوی رفتیم تا درباره نگاهش به غزل، تجربه برگزیده شدن در جشنواره شعر فجر و فعالیت‌های اخیرش با او صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای دهلوی شما در جشنواره شعر فجر سال گذشته برگزیده شدید. اینکه جوان‌ترین برگزیده شعر فجر شدید، چه احساسی داشت؟ فکر می‌کنید توجه چنین جشنواره‌ای به شعر جوانان چقدر اهمیت دارد؟

اولش گمان نمی‌کردم چنین اتفاقی بیفتد، اما بعد از اینکه جایزه برگزیده‌ بخش ترانه را به آقای سلیمانی دادند، متوجه شدم بنای این‌جشنواره بر جوان‌گرایی است. این‌رویکرد، نشان‌دهنده‌ توجه ویژه‌ برگزارکنندگان به استعدادهای جوان و فراهم‌آوردن فرصتی برای رشد و دیده‌شدن آن‌هاست. قطعاً توجه به شعر جوانان، نه‌تنها باعث پیشرفت و شکوفایی آن‌ها می‌شود، بلکه از دلسردی و ناامیدی ایشان نیز جلوگیری می‌کند. این حرکت، می‌تواند انگیزه‌بخش باشد و به آن‌ها این باور را بدهد که تلاش‌هایشان دیده می‌شود و ارزشمند است.

البته، شاعر جوان نیز باید مراقب باشد مغلوب غرور نشود. موفقیت‌های اولیه می‌توانند وسوسه‌انگیز باشند، اما مهم این است که شاعر جوان همواره به یاد داشته باشد که هنر، راهی طولانی و پرچالش است و نیاز به تلاش مستمر و فروتنی دارد. جایزه‌ها و تقدیرها، هرچند شیرین و انگیزه‌بخش هستند، اما نباید باعث توقف یا خودبینی شوند. شاعر جوان باید همواره در حال یادگیری و بهبود خود باشد و از تجربه‌های پیش‌رو به‌عنوان فرصتی برای رشد استفاده کند. من فکر می‌کنم جشنواره شعر فجر و رویکرد جوان‌گرایانه آن، می‌تواند الگویی برای سایر رویدادهای فرهنگی و هنری باشد تا با حمایت از جوانان، به غنای ادبیات و هنر کشور کمک کنند. امیدوارم این روند ادامه پیدا کند و شاهد شکوفایی هرچه بیشتر استعدادهای جوان در عرصه‌ شعر و ترانه باشیم.

شاعر جوان نیز باید مراقب باشد که مغلوب غرور نشود. موفقیت‌های اولیه می‌توانند وسوسه‌انگیز باشند، اما مهم این است که شاعر جوان همواره به یاد داشته باشد که هنر، راهی طولانی و پرچالش است و نیاز به تلاش مستمر و فروتنی دارد. * درباره کتاب دلبستگی توضیح بدهید. این‌کتاب چه شعرهایی دارد؟ فضای مضمونی آن چه‌طور است؟

دلبستگی مجموعه‌ای است که شامل ۳۸ غزل می‌شود و بیشتر حجم آن را غزل‌های عاشقانه تشکیل می‌دهد. در کنار این غزل‌ها، چند غزل آئینی نیز در مجموعه وجود دارد که به آن تنوع و عمق بخشیده‌اند. در فرآیند ایجاد این مجموعه، سعی کردم تا حد ممکن ابتدا خودم را راضی کنم و اثری خلق کنم که برای خودم قابل‌قبول و معنادار باشد. این رضایت شخصی، برایم بسیار مهم بود، چون معتقدم اگر اثری برای خالقش رضایت‌بخش نباشد، نمی‌تواند مخاطب را نیز تحت تأثیر قرار دهد. به همین خاطر تقریباً دو سال به گزینش و ویرایش اشعار پرداختم تا بتوانم بهترین و تأثیرگذارترین اشعار را انتخاب کنم. این فرآیند، نتیجه‌اش شد کتاب دلبستگی. در این مسیر، تلاش کردم تا هر شعر به‌گونه‌ای باشد که نه‌تنها احساسات و اندیشه‌هایم را به‌درستی بیان کند، بلکه برای مخاطب نیز جذاب و تأمل‌برانگیز باشد. امیدوارم این مجموعه بتواند با مخاطبان ارتباط برقرار کند.

* چرا غزل را به عنوان قالب اصلی انتخاب کردید؟ فکر می‌کنید در ادامه هم غزل را ادامه بدهید یا به سمت دیگر قالب‌ها مثل نیمایی هم خواهید رفت؟

غزل، دریای بی‌کرانی است؛ قالبی که توانسته قرن‌ها زنده بماند و نفس بکشد و در عین کهن بودن تازه بماند، قابل احترام و ستایش است و به خاطر همین ویژگی‌هاست که به آن احترام می‌گذارم. غزل، با ظرفیت بی‌نهایتش، می‌تواند احساسات و اندیشه‌ها را در قالب کلماتی موزون و آهنگین به تصویر بکشد و هر بار با خواندنش، تازگی و عمق خود را حفظ کند. این قالب، برای من جایگاه ویژه‌ای دارد و همیشه آن را جدی‌تر و مهم‌تر از سایر قالب‌ها می‌دانم.

با این حال، قالب نیمایی نیز برایم عزیز و دوست‌داشتنی است. شاعران مورد علاقه‌ام، مانند اخوان ثالث و قیصر امین‌پور، با نیمایی‌های فوق‌العاده‌شان، این قالب را در نظرم درخشان و جذاب جلوه داده‌اند. بارها نیمایی‌های مرحوم قیصر را زیر لب زمزمه می‌کنم و از خواندن هزارباره‌شان لذت می‌برم. نیمایی‌های او، با آن زبان ساده و عمیق، همیشه مرا تحت تأثیر قرار می‌دهند و احساس می‌کنم این‌قالب نیز ظرفیت‌های بی‌شماری برای بیان احساسات و اندیشه‌ها دارد.

پس از جشنواره فجر، سخت‌گیرتر شده‌ام؛ شاعر جوان نباید مغلوب غرور شود!

* یعنی به زودی از حسین دهلوی مجموعه‌شعر نیمایی می‌خوانیم؟

با وجود علاقه‌ام به قالب نیمایی و تجربه‌ی سرودن در این قالب، فکر می‌کنم بیشتر غزل‌سرا باقی بمانم تا شاعر نیمایی. غزل برایم جدی‌تر و مهم‌تر است.

* به‌نظرتان ظرفیت‌های غزل و نیمایی چه تفاوتی با هم دارند؟

ظرفیت غزل اگر بی‌نهایت باشد، ظرفیت نیمایی را می‌توان «بی‌نهایت بعلاوه یک» دانست. نیمایی، قالب لحظه‌هاست؛ قالبی که به شاعر این امکان را می‌دهد تا بدون هیچ اضافه‌ای، لحظه‌های ناب و خالص زندگی را به تصویر بکشد. در نیمایی، هر کلمه به‌دقت انتخاب می‌شود و هر جمله، بار معنایی عمیقی را با خود حمل می‌کند. این قالب، با آزادی‌ای که به شاعر می‌دهد، اجازه می‌دهد تا احساسات و اندیشه‌ها در خالص‌ترین شکل خود بیان شوند. نیمایی، مانند پنجره‌ای است به سوی لحظه‌هایی که شاید در قالب‌های دیگر نتوان به‌راحتی آن‌ها را بیان کرد. این قالب، با ریتم و ساختار منعطفش، به شاعر اجازه می‌دهد تا بدون محدودیت‌های وزن و قافیه‌ی سنتی، به بیان احساسات و تجربیات خود بپردازد.

با این‌حال، غزل نیز با ظرفیت بی‌نهایتش، همیشه جایگاه ویژه‌ای در دل من دارد. غزل، با موسیقی کلمات و ظرافت‌های بیانی‌اش، «همیشه» مرا به سوی خود جذب می‌کند. اما نیمایی، با آن آزادی و خلوصش، «گاهی» مرا به سوی خود می‌کشاند و اجازه می‌دهد تا لحظه‌های ناب زندگی را در قالب کلمات به تصویر بکشم. در نهایت، هر دو قالب، غزل و نیمایی، هر کدام به شیوه‌ی خود، ظرفیت‌های بی‌نهایتی برای بیان احساسات و اندیشه‌ها دارند. انتخاب بین این دو، بیشتر به حال و هوای شاعر و لحظه‌ای که در آن قرار دارد بستگی دارد. برای من، غزل همیشه خانه‌ی اصلی‌ام خواهد بود، اما نیمایی نیز پنجره‌ای است به سوی لحظه‌هایی که نمی‌توان از آن‌ها گذشت.

بعد از جشنواره فجر، من سخت‌گیرتر شدم و کمتر شعر نوشتم. شاید بهتر باشد بگویم که گزیده‌تر نوشتم. برای چاپ کتاب شعر بعدی، نه عجله‌ای دارم و نه برنامه‌ای. می‌خواهم با آرامش و دقت بیشتری کار کنم و مطمئن شوم که هر شعری که در کتابم جای می‌گیرد، ارزش چاپ شدن را دارد. * بعد از جشنواره شعر فجر چه اتفاقی افتاد؟ چه‌قدر شعر نوشتید؟

همیشه بعد از جشنواره‌ها، شاعر برگزیده در کانون محبت بی‌دریغ و بی‌پایان اهل ادب قرار می‌گیرد. از انجمن‌های ادبی محلی گرفته تا انجمن‌های بزرگ و مطرح‌ترین شب‌های شعر کشور، همه به استقبال فرد برگزیده می‌آیند و او را در آغوش می‌گیرند. این محبت و توجه، هرچند شیرین و دل‌گرم‌کننده است، اما عمری کوتاه دارد؛ شاید شش یا هفت ماه بیشتر دوام نیاورد. بعد از جشنواره‌ی فجر، من سخت‌گیرتر شدم و کمتر شعر نوشتم. شاید بهتر باشد بگویم که گزیده‌تر نوشتم.

* کتاب بعدی را چه زمانی منتشر می‌کنید؟

برای چاپ کتاب شعر بعدی، نه عجله‌ای دارم و نه برنامه‌ای. می‌خواهم با آرامش و دقت بیشتری کار کنم و مطمئن شوم که هر شعری که در کتابم جای می‌گیرد، ارزش چاپ شدن را دارد. شاید این رویکرد، زمان‌بر باشد، اما برایم مهم است که کتاب بعدی‌ام، اثری باشد که بتوانم به آن افتخار کنم.

* توصیه‌ای به شاعران جوان دارید؟

آرزوی موفقیت می‌کنم؛ اول برای غزل فارسی، که همیشه برایم عزیز و گرامی بوده است. و بعد امیدوارم چرخ روزگار جوری نچرخد که شعر گفتن، دغدغه‌ی چندم شاعران هم‌عصر و هم‌نسل من شود. شعر، به‌ویژه غزل، گنجینه‌ای است که باید حفظ شود و به نسل‌های بعدی منتقل گردد. امیدوارم شاعران جوان، با عشق و علاقه‌ی بیشتری به این هنر مقدس بپردازند و آن را زنده نگه دارند.



منیع: خبرگزاری مهر

نویسنده «نقد تساهل محض» درگذشت


به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، پروفسور رابرت پل وولف آمریکایی که متفکر، نویسنده، معلم و مدافع زندگی فکری عمومی بود، در ۹۱ سالگی درگذشت.

این‌نویسنده سال ۱۹۳۳ در نیویورک متولد شد. سال ۱۹۵۰ در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد و در ۱۹ سالگی مدرک لیسانس خود را گرفت و وقتی ۲۳ ساله بود دوره دکتری خود را در رشته فلسفه با پایان‌نامه خود با عنوان «نظریه فعالیت ذهنی در رساله طبیعت انسان و نقد عقل محض» به پایان برد. وولف کار خود را در فلسفه آکادمیک به عنوان مدرس در هاروارد در سال ۱۹۵۸ شروع کرد و مدتی در دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کلمبیا تدریس کرد و جوانترین استاد فلسفه دانشگاه شد.

وی سال ۱۹۷۱ به هیئت علمی دانشگاه ماساچوست در آمهرست پیوست و تا زمان بازنشستگی در سال ۲۰۰۸ درآنجا به عنوان استاد فلسفه و سپس به عنوان استاد و مدیر تحصیلات تکمیلی در برنامه دکتری دپارتمان مطالعات آفریقایی-آمریکایی کار کرد و سال ۲۰۱۷ به عضویت انجمن دانش پژوهان ارشد در دانشگاه کلمبیا منصوب شد.

وولف به‌عنوان یک محقق، به دلیل تحلیل انتقادی‌اش از شخصیت‌های اصلی سنت فلسفی اروپا و آثار متعددی که در زمینه فلسفه تالیف کرد، شهرت داشت. تحلیل دقیق او از نوشته‌های امانوئل کانت در مورد متافیزیک و نظریه اخلاقی در دوران اولیه کارش، به ویژه «نظریه کانت درباره فعالیت ذهنی» (۱۹۶۳) و «خودمختاری عقل» (۱۹۷۴) با تحسین روبه رو شد. وی در اواسط زندگی حرفه‌ای‌اش، به نظریه اقتصاد کار کارل مارکس در کتاب «سرمایه» علاقه‌مند شد و در کتاب‌های «درک مارکس» (۱۹۸۴) و «کیسه‌های پول باید خیلی خوش شانس باشند» (۱۹۸۸) به نقد آنها پرداخت.

آثار اصلی فلسفی ولف بیشتر بر لیبرال دموکراسی غربی متمرکز بود. مشهورترین کتاب او، «در دفاع از آنارشیسم» (۱۹۷۰) یک بررسی انتقادی درباره امکان مشروعیت در اقتدار دولتی است. این کتاب مخاطبان جهانی گسترده‌ای در بسیاری از رشته‌ها به دست آورد و به ده‌ها زبان ترجمه شده است. این اثر بر اساس کاوش وولف در جنبه‌های نظریه و نهادهای لیبرال دموکراسی در کتاب‌های «آرمان‌های دانشگاه» (۱۹۶۹)، «فقر لیبرالیسم» (۱۹۶۸) و «نقد تساهل محض» (۱۹۶۵) که با همکاری هربرت مارکوزه و بارینگتون مور جونیور نوشته شده بود، شکل گرفت.

پروفسور وولف از نظر سیاسی هم به همان اندازه که در زمینه آکادمیک فعالیت داشت، جدی بود، و بحث‌های سیاسی درباره خلع سلاح هسته‌ای در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۶۰، جنگ ویتنام در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰ در کلمبیا را در پیش گرفت و در تظاهرات ضدجنگ ۱۹۶۸ و ضد آپارتاید آفریقای جنوبی در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۹۰ شرکت می‌کرد و به این افتخار می کرد که در هاروارد برای اعتراضی که از دانشگاه خواسته شده بود دارایی‌های خود در دولت آپارتاید آفریقای جنوبی را بیرون بیاورد، دستگیر شد.

او به زودی به یکی از «پدران بنیانگذار» و اولین مربی ارشد مطالعات اجتماعی بدل شد که برنامه‌ای بین رشته‌ای بود که به دانشجویان امکان می‌داد تا موضوع‌های بحث‌برانگیز یا غیرمتعارف سیاسی را بررسی کنند و آنها را با ابزارهای روش شناختی قوی‌تر مجهز کنند. وی پس از ورود به دانشگاه ماساچوست، برنامه تفکر اجتماعی و اقتصاد سیاسی را تأسیس کرد، که یک برنامه کارشناسی بود که بر اساس مدل مطالعات اجتماعی ساخته شده و به استفاده از دیدگاه‌های انتقادی برای تحلیل روابط سیاسی و اجتماعی در جوامع و نهادها اختصاص داشت.

مشارکت وولف در جنبش حذف آپارتاید در دهه ۱۹۸۰ باعث شد تا او در سال ۱۹۹۰ یک سازمان غیرانتفاعی به نام بورسیه‌های دانشگاهی برای دانشجویان آفریقای جنوبی تأسیس کند که با کمک مالی به دانشجویان سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، امکان آموزش عالی را در دسترس آنها قرار می‌داد. این سازمان در طول دو دهه فعالیت خود، هزینه تحصیل بیش از ۱۵۰۰ دانش‌آموز را تامین کرد. وی سال ۲۰۱۱ به پاس تأثیر تلاش‌هایش، مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه کیپ غربی را از اسقف اعظم دزموند توتو دریافت کرد.

پروفسور وولف همچنان به عدالت نژادی متعهد ماند و در همکاری با دانشکده W.E.B. انرژی و مهارت‌های سازمانی خود را برای کمک به ایجاد یک برنامه دکترا در مطالعات آفریقایی-آمریکایی وقف کرد. او تا زمان بازنشستگی خود در سال ۲۰۰۸ در این دپارتمان باقی ماند و در زمینه اهمیت مطالعات آفریقایی-آمریکایی به عنوان یک رشته دانشگاهی کار کرد و تجربه خود را در کتابی با عنوان تحریک‌آمیز «اتوبیوگرافی یک مرد سفید سابق» که سال ۲۰۰۵ منتشر شد، گردآورد.

بازنشستگی فصل جدیدی را در زندگی وولف به عنوان یک روشنفکر عمومی به ارمغان آورد و او با ایجاد وبلاگی پرطرفدار به نام «سنگ فیلسوف» به ارائه تفسیر در زمینه سیاست و نیز بحث درباره چالش‌های وجودی پیری و یافتن مخاطب جدید پرداخت.

وولف در سال‌های آخر زندگی خود به بیماری پارکینسون مبتلا شد که به سرعت پیشرفت کرد و محدودیت‌های فیزیکی شدیدی را ایجاد کرد و با تلاش وی برای سازگار کردن خود با این ناتوانی‌ها، توانست به نوشتن فعالانه در وبلاگ خود ادامه دهد و برنامه آموزش از راه دور را درباره جلد یک «سرمایه» مارکس به گروهی از اساتید، دانشجویان کارشناسی ارشد و کارشناسی در هاروارد در ترم بهار ۲۰۲۴ و زمانی که ۹۰ ساله بود، ارائه دهد.

کتاب «نقد تساهل محض» که سال ۱۹۶۵ منتشر و به یکی از آثار کلاسیک فلسفه سیاسی و اجتماعی معاصر بدل شده، از این‌مولف به فارسی ترجمه و منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

صنعت چاپ در ایران؛ ناوگان فرسوده آرزوهای بلند را می‌بلعد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شاید زمانی که زرگر معروف آلمانی، گوتنبرگ، اولین ماشین چاپ را اختراع کرد، حدس نمی‌زد که چاپ، به صنعتی تبدیل شود که بر تجارت بین‌الملل تأثیر بگذارد و قاعده بازی را تغییر دهد. اختراع گوتنبرگ، شیوه چاپ را از روش‌های سنتی تغییر داد، بر گسترش و توسعه دانش، شتاب بخشید و نقطه آغازین مدرن شدن این صنعت را رقم زد.

چاپ، که در ابتدای امر، عموماً برای انتشار کتاب و مکتوبات استفاده می‌شد، با همین رویکرد از دوره صفویه کم‌کم وارد ایران شد و در دوره قاجار، شکل و شمایل نشر در ایران را تغییر داد. نخستین چاپخانه‌ها در این دوره در شهرهایی مانند تبریز و تهران راه‌اندازی شد که عموماً کارشان چاپ کتاب‌های دینی و بعد علمی بود. ظهور دستگاه‌های پیشرفته از قرن نوزدهم، انقلابی را در صنعت چاپ ایجاد کرد و سبب شد سرعت و کیفیت چاپ افزایش یابد و کنار آن، علم در دسترس عموم قرار گیرد.

جایگاه صنعت چاپ ایران در منطقه

صنعت چاپ، که در گذشته صرفاً به تولید کتاب و روزنامه با روش‌های سنتی و دستی محدود می‌شد، با گذر زمان و پیشرفت‌های فناورانه، دستخوش تحولات عظیمی شد و به یک صنعت مدرن و چندوجهی تبدیل شد.

ایران یکی از کشورهای پیشرو در منطقه از نظر سابقه و تجربه در صنعت چاپ است. قبل از بسیاری از کشورهای منطقه، چاپخانه‌ها در ایران فعال بوده‌اند و سابقه تولید کتاب و نشریات در ایران به بیش از یک قرن می‌رسد، این قدمت، دانش و تجربه‌ای انباشته را به‌ارمغان آورده است و سبب شده است کنار کشورهای مصر، ترکیه و لبنان، به‌عنوان کشورهای تأثیرگذار در صنعت چاپ منطقه معرفی شود.

پیله‌های پرواز

با این حال، صنعت چاپ ایران علی‌رغم پتانسیل‌های خوب و داشتن نیروی کار خلاق، با چالش‌هایی مواجه است که سبب شده است آن‌طور که باید و شاید مسیر رشد را طی نکند. باید گفت، صنعت چاپ در کشورمان در یک مرحله گذار از شیوه‌های سنتی و روی آوردن به شیوه‌های مدرن قرار دارد.

برخی از کارشناسان بر این باورند که تمرکز سرمایه‌گذاری بر این صنعت، می‌تواند جایگاه آن را در منطقه ارتقا دهد و زمینه‌های صادراتی ازدست‌رفته را پس بگیرد، به‌گفته آنها، دولت به‌جای سرمایه‌گذاری بر تولید کالاهایی که چندان با شرایط اقلیمی فعلی کشور همخوانی ندارد، باید روی صنایعی مانند چاپ و بسته‌بندی تمرکز کند که هم زمینه رشد اقتصادی و ارزآوری دارد و هم پتانسیل اشتغال‌زایی.

ناوگان فرسوده رمق صنعت را گرفته است

عدم‌توجه به این صنعت زیر سایه نگاه‌های سنتی به آن میان تصمیم‌گیران کشور، محدودیت‌های ارزی و مشکلات واردات ماشین‌های چاپ در سال‌های گذشته سبب شده است ناوگان این صنعت در کشور فرسوده باشد و نتواند چندان از پوسته سنتی خود خارج شود؛ تا جایی که بابک عابدین، رئیس اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ، ایران را “قبرستان ماشین‌آلات دسته‌دوم چاپ” توصیف کرد.

با چندبرابر شدن نرخ ارز در 10 سال گذشته دست صاحبان این صنعت از ماشین‌آلات خارجی کوتاه شده است. مقرون به صرفه نبودن سرمایه‌گذاری چند میلیون یورویی برای واردات یک دستگاه چاپ از سویی و تحریم‌ها از سویی دیگر، موجب شده است بیش از گذشته شاهد فرسودگی دستگاه‌های صنعت چاپ در کشور باشیم؛ این در حالی است که صنعت چاپ، از جمله صنایعی است که هرساله به‌واسطه ورود فناوری، متحول می‌شود و موفقیت در این زمینه، منوط به حرکت در راستای استانداردهای جهانی است.

عابدین در همین رابطه به تسنیم گفت: با توجه به پیشرفت‌ها در زمینه چاپ و تلفیق چاپ و تکنولوژی،‌ ما از تکنولوژی جهانی عقب ماندیم و اگر ادامه پیدا کند نمی‌توانیم درخواست سفارش‌دهنده‌های بین‌المللی را مرتفع کنیم. هر روز استانداردهای جدیدی در جهان ایجاد می‌شود، به‌خصوص در اروپا، آمریکا و سایر کشورهای توسعه‌یافته، به‌طور مثال استاندارد‌های زیست‌محیطی ایجاد می‌شود و در بستر چاپ از موادی استفاده می‌شود که در محیط زیست تخریب‌پذیری سریع‌تری دارند.

او خاطرنشان کرد: ما باید بتوانیم ماشین‌آلاتی را که آن محصول را می‌توانند چاپ کنند، تأمین کنیم، کنار این موضوع بسته‌بندی سلامت خیلی مهم است، ما باید به‌سمت تولید محصولات سلامت برویم، باید بتوانیم از مواد اولیه و ماشین‌آلاتی که به‌سمت بسته‌بندی سلامت می‌روند استفاده کنیم که نیاز به سرمایه‌گذاری بسیار دارد.

ترکیه چگونه سهم خود از بازار منطقه را افزایش داد؟

فعالان صنعت چاپ، ترکیه را به‌عنوان یکی از کشورهای موفق این صنعت یاد می‌کنند؛ کشوری که توانسته است در یک دهه گذشته با عدم پرداخت عوارض گمرکی، در نظر گرفتن مشوق‌های صادراتی و تأمین مواد اولیه، سهم خود از بازار منطقه را به 50 درصد افزایش دهد.

به‌نظر می‌رسد اولین قدم در تغییر مسیر صنعت چاپ ایران، تغییر نگاه به این صنعت قدیمی است، در حالی که این صنعت در جهان و ایران وارد عرصه‌های متعدد شده است، اما در نظر برخی از مسئولان و سیاست‌گذاران، این صنعت محدود به چاپ و نشر است؛ در حالی که این بخش تنها حدود شش درصد از فعالیت صنعت را به خود اختصاص داده است، ازاین‌رو، عبور از دوره گذار برای این صنعت، میسر نمی‌شود مگر با گذر از دیدگاه‌های سنتی.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

خرید کتاب دست دوم: انتخابی اقتصادی، پایدار و هوشمندانه

در دنیای پرشتاب امروز که هزینه‌ها روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند و دغدغه‌های محیط زیستی به مسئله‌ای جدی تبدیل شده است، بسیاری از افراد به دنبال راهکارهایی هوشمندانه برای مدیریت هزینه‌های خود و در عین حال کمک به طبیعت هستند. یکی از بهترین این راهکارها، خرید کتاب دست دوم است. این شیوه نه تنها به صرفه‌جویی مالی کمک می‌کند، بلکه فرصتی برای دسترسی به گنجینه‌ای از آثار نایاب و ماندگار فراهم می‌آورد.

در این مقاله به بررسی کامل مزایای خرید کتاب‌های دست دوم، نکات مهم هنگام خرید، منابع معتبر برای تهیه کتاب و حتی روش‌های فروش کتاب‌های قدیمی خواهیم پرداخت.


چرا خرید کتاب دست دوم اهمیت دارد؟

۱. صرفه‌جویی اقتصادی

یکی از دلایل اصلی گرایش افراد به کتاب‌های دست دوم، قیمت مناسب آن‌هاست. کتاب نو، به‌ویژه در حوزه‌های دانشگاهی و تخصصی، هزینه زیادی دارد. اما نسخه‌های دست دوم همان محتوا را با قیمتی به‌مراتب کمتر در اختیار شما قرار می‌دهند. به این ترتیب، با یک بودجه محدود می‌توانید چندین کتاب خریداری کنید و دایره‌ی مطالعات خود را گسترش دهید.

۲. حمایت از محیط زیست

تولید کتاب جدید نیازمند مصرف کاغذ، انرژی و منابع طبیعی است. خرید کتاب دست دوم در واقع به معنای استفاده مجدد از منابع موجود است؛ اقدامی کوچک اما تاثیرگذار در کاهش قطع درختان و تولید زباله‌های کاغذی. بنابراین با این انتخاب ساده، سهمی در حفظ محیط زیست ایفا می‌کنید.

۳. دسترسی به کتاب‌های نایاب

بسیاری از آثار قدیمی، چاپ‌های اولیه یا کتاب‌هایی که دیگر منتشر نمی‌شوند، فقط در بازار کتاب‌های دست دوم یافت می‌شوند. اگر عاشق آثار کلاسیک یا نسخه‌های خاص هستید، خرید کتاب دست دوم بهترین فرصت برای پیدا کردن این گنجینه‌هاست.

۴. تجربه‌ی منحصر به فرد

کتاب‌های دست دوم گاهی حاوی یادداشت‌ها، امضاها یا حاشیه‌نویسی‌های صاحبان قبلی خود هستند. همین ویژگی‌ها به کتاب‌ها هویت و شخصیت خاصی می‌بخشد و تجربه مطالعه را عمیق‌تر و شخصی‌تر می‌کند.


نکات مهم در خرید کتاب دست دوم

برای اینکه خرید شما هوشمندانه و مطمئن باشد، رعایت چند نکته ضروری است:

  1. بررسی وضعیت فیزیکی کتاب
    قبل از خرید، حتماً کیفیت جلد، صفحات و صحافی را بررسی کنید. کتاب‌هایی با صفحات سالم و بدون پارگی یا لکه ارزش بیشتری دارند.
  2. انتخاب فروشنده معتبر
    از فروشگاه‌ها یا وب‌سایت‌هایی خرید کنید که اطلاعات کامل درباره وضعیت کتاب ارائه می‌دهند. فروشندگان معتبر معمولاً توضیح می‌دهند که کتاب نو، تمیز یا دارای خط‌خوردگی است.
  3. استفاده از کلیدواژه‌ها در جستجو
    برای یافتن کتاب‌های خاص، بهتر است کلیدواژه‌هایی مانند خرید کتاب دست دوم رمان، کتاب درسی دست دوم یا کتاب نایاب دست دوم را در موتورهای جستجو و پلتفرم‌های فروش استفاده کنید.
  4. بهره‌گیری از بازارهای آنلاین
    امروزه وب‌سایت‌ها و اپلیکیشن‌های متعددی وجود دارند که خرید کتاب دست دوم را ساده کرده‌اند. در این پلتفرم‌ها می‌توانید به سرعت کتاب دلخواه خود را پیدا کنید.

Kushanbook: مرجع مطمئن خرید کتاب دست دوم

یکی از معتبرترین منابع برای خرید کتاب دست دوم در ایران، وب‌سایت Kushanbook است. این پلتفرم با ارائه هزاران عنوان کتاب در موضوعات متنوع، تجربه‌ای بی‌نظیر برای خریداران فراهم می‌آورد.

ویژگی‌های Kushanbook:

  • تنوع گسترده: از رمان و ادبیات گرفته تا کتاب‌های علمی، درسی و تخصصی.
  • اطلاعات دقیق: درج توضیحات کامل درباره وضعیت فیزیکی هر کتاب.
  • قیمت‌های مناسب: امکان خرید کتاب با تخفیف‌های ویژه و مقرون‌به‌صرفه.
  • رابط کاربری ساده: جستجوی سریع و دسترسی آسان به دسته‌بندی‌های مختلف.

اگر به دنبال خرید کتاب دست دوم با اطمینان هستید، پیشنهاد می‌شود به وب‌سایت Kushanbook.ir مراجعه کنید.


چگونه کتاب‌های دست دوم خود را بفروشیم؟

خرید کتاب دست دوم تنها یک سمت ماجراست. بسیاری از ما کتاب‌هایی داریم که دیگر به آن‌ها نیاز نداریم. به جای اینکه این کتاب‌ها در قفسه خاک بخورند، می‌توانیم آن‌ها را به دیگران بفروشیم.

  • کاهش هزینه‌ها: با فروش کتاب‌های بلااستفاده، بخشی از هزینه‌های اولیه خرید را جبران می‌کنید.
  • کمک به محیط زیست: به جای دور ریختن کتاب‌ها، آن‌ها را دوباره وارد چرخه استفاده کنید.
  • ایجاد فضای بیشتر در خانه: فروش کتاب‌های اضافی به مرتب‌سازی و استفاده بهینه از فضا کمک می‌کند.

پلتفرم‌هایی مانند Kushanbook این امکان را فراهم کرده‌اند که کتاب‌های خود را به راحتی برای فروش بگذارید و خریداران علاقه‌مند را پیدا کنید.


جمع‌بندی: چرا خرید کتاب دست دوم هوشمندانه است؟

خرید کتاب دست دوم انتخابی است که هم به سود فردی و هم به نفع جامعه و محیط زیست تمام می‌شود. این انتخاب باعث می‌شود:

  • هزینه‌های شما کاهش یابد.
  • به حفظ منابع طبیعی کمک کنید.
  • به کتاب‌های نایاب و ارزشمند دسترسی پیدا کنید.
  • تجربه‌ای خاص و شخصی از مطالعه داشته باشید.

بنابراین اگر به دنبال راهی اقتصادی، پایدار و هوشمندانه برای مطالعه هستید، خرید کتاب دست دوم بهترین گزینه برای شماست.


🔗 برای مشاهده مجموعه کامل کتاب‌های دست دوم و فروش کتاب‌های خود، همین حالا به Kushanbook.ir مراجعه کنید.

x، facebook